با سلام!
برادر ارجمند، جناب آقای چیت چیان گرامی، ای به قربان آن فامیلی خوش دستتان بروم.چندی پیش در پایین قبض ششصد هزار تومانی گاز این جانب امر فرموده بودید تا هنگام مسافرت در عید شیر اصلی گاز را ببندیم! و چنانچه از میزان ارادت این جانب مطلعید سمعا و طاعتا! اوامر همایونیتان را مو به مو اجرا کردیم!
اما مهندس جان بدانید و آگاه باشید این رسم روزگار نیست!
امشب که از راه رسیدیم و وارد خانه شدیم! با یک کوه یخی در گوشه هال مواجه شدیم! و فهمیدیم بنده خدا بخاری گاز سوز قدیمی مان از شدت سرمازدگی در این چند روزه یخ زده است! و چون قصد نمودیم با چند پتو و لحاف این بخت برگشته را گرم کنیم! تا بلکه جبران الطاف زمستانی اش باشد دیدیم ناله و فریاد آب گرم خانه نیز بلند شده و لوله اش ترکیده! و قندیلی بسته است به این بزرگی!
توضیح آنکه مهندس جان، قربان آن ابروهای قیطانی ات! خب نمی شد یک رونوشت از همین فرامین خود را به آقای اصغری مجری اخبار هواشناسی تقدیم می کردید؟ تا بلکه حواسشان به خانه و کاشانه ما می بود و هوای شهر ما را در این چند روز قدری گرم تر اعلام می نمود؟
برادر مهربانم بدان و آگاه باش آب بینی بنده نگارنده ای که این متون را می نگارد به شدت قندیل بسته! و دستانش دگر حسی ندارد!
بگذریم، کاری است که شده! با این حال از حضور انورتان خواهشمندم با برادر ارجمندتان وزیر محترم بهداشت آقای هاشمی رایزنی کنید تا بلکه دلشان به رحم آمده، راضی شده و در این چند روز ویروس جدیدی به منطقه ما نفرستند!
ایامکم سعیدا
الطافکم مزیدا

"دوستدارتان آقاگل ملت ایران"