- آقاگل
- جمعه ۹ شهریور ۹۷
- ۲۱ نظر
بچههای قالیبافخانه، کتابی است با دو داستان کوتاه از هوشنگ مرادی کرمانی عزیز، که اینبار رفته سراغ خردهروایتهایی که از قالیبافخانههای قدیمی شهر کرمان. و به گفتۀ خودش یکی یکی اشخاص و کودکانی که در آن قالیبافخانههای قدیمی کار میکردهاند را پیدا کرده و از آنها سؤالها پرسیده و گاهی حتی قلم به دستشان داده تا برایش جزئیات را بنویسند. و در نهایت از دل دویست سیصد صفحه دو داستان پنجاه-شصت صفحهای بیرون آمده که برخلاف دیگر آثار آقای مرادی کرمانی روایتی تلخ است و منعکس کنندۀ زندگی سخت و مشقتبار کودکان قالیبافخانههاست.
قالیبافخانههایی که من نمیدانم هنوز هم اثری از آنها هست یا نه. ولی راستش کتاب را که بستم به این فکر میکردم که کودکان کار امروز چه؟ آنها چه شرایطی دارند؟ هر روز با چه سختیهایی دارند دست و پنجه نرم میکنند؟ و چند سال دیگر باید از زندگی تلخشان بگذرد تا شاید یکی مثل استاد پیدا شود و برود سر وقتشان و حکایتهایشان را بشنود و آنها را بریزد در قاب کلمات و داستان؟ به این فکر میکردم که بچههای قالیبافخانۀ دیروز، الآن زندگیشان بر چه مداری میچرخد و کجا هستند؟ و در چه حالی هستند؟ و به این فکر میکردم که هستند بچههایی که روایت زندگیشان بیشباهت به روایت بچههای قالیبافخانۀ مرادی کرمانی نیست. و اتفاقاً میشد حدس زد که این سالها بر تعدادشان اضافه هم شده باشد. گیجم و گنگ. گیجم و گنگ و فکر میکنم بر دوش تک تک ما باری سنگینی میکند. و این واقعاً وظیفۀ ماست که کمی از آن بُعد فردی خودمان خارج شویم و در جامعه و در دردهای جامعه شریک باشیم.
باری، منبر هم نروم. امتیاز من به این کتاب بین چهار تا چهار و نیم است. شما هم اگر دوست دارید کمی با فضا و فرهنگ مردم کرمان قدیم و کارگاههای قالیبافی قدیمش آشنا شوید، بچههای قالیبافخانۀ هوشنگ مرادی کرمانی را بخوانید.
س.ن: تصویر، کتابخانۀ فیض-کاشان.
موسیقی هم بشنوید:
دریافت (شنگینَک-سیاوش ناظری-پنج مگابایت)