- آقاگل
- دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۹۶
یک جایی میخواندم هر کتابی حرفی برای گفتن دارد که مختص شماست. کافی است تفعلی بزنید و صفحهای که باز میشود را بخوانید.
کتاب را در دست گرفتم و باز کردم. این شعر آمد:
هرچه کبوتر و برگ زیتون و پارچه سفید بود
شاعران ما، خرج شعر صلح کردند....
ماندهام چهکار کنم؟
.......................................................
بر میخیزم به جای شعر
تمام پرچمهای جهان را
در وایتکس میخوابانم.
"اکبر اکسیر"
"گزینه اشعار طنز فرانو"
"نشر مروارید"
س.ن:
روایت داریم از غیر معصوم که زکات کتاب خوب معرفی آن به دیگران است.(نام راوی یادم نیست!) به همین دلیل چند کتابی که به تازگی خریدم را سعی می کنم به بهترین نحو معرفی کنم. باشد که زکاتش پرداخت شود.