- آقاگل
- پنجشنبه ۱۵ شهریور ۹۷
همی بود بوس و کنار و نبید
مگر شیر کو گور را نشکرید
شیوۀ سخن گفتن فردوسی اینطوری هست که نمیشه عاشقش نشد؛ زشتترین مضامین تنکامۀ انسانی رو طوری در پردۀ حیا و عفت میپیچه که تا دو سه مرتبه نخونی نمیفهمی منظورش چی بوده. بهتر بخوام بگم استاد کادوپیچ کردن کلام هستند ایشون.
در داستان عاشقانۀ زال و رودابه(بله؛ شاهنامه داستان عاشقانه هم دارد.)، رودابه موهای خودش رو از دیوار قصر پایین میاندازه تا زال به کمک موهای بافته شدۀ او خودش رو از پایین دیوار قصر به بالای قصر برسونه.(چه صحنۀ آشنایی.) زال اما به رسم محبت بوسهای تقدیم موهای معشوق میکنه و به کمک ریسمانی خودش از دیوار قصر بالا میره. بیت بالا برای توصیف اولین شب وصال زال و رودابه آورده شده. تکلیف مصرع اول که در بیت مشخصه. میگه: زال و رودابه تا خود صبح کنار هم بودند. باهم شراب مینوشیدند و بوسهها میگرفتند. و بعد در تکمیل مصرع اول از صنعت کادوپیچ کردن استفاده میکنه و میگه همۀ اینها بود، مگر اینکه «شیر کو گور را نشکرید» شیر گور را شکار نکرد.