خطاهای نویسندگی نوشتۀ مهدی رضایی است. کتاب را خیلی وقت قبل خوانده بودم و از بین هفتاد خطایی که نویسنده شرح داده بود، هشت مورد را یادداشت کرده بودم و در نظرم جالب آمد. با کمی دخل و تصرف و مثال‌هایی جهت واضح‌تر شدن متن:


1- خودشناسی؛ نویسنده باید خودش و دنیای درون و بیرونش را بشناسد تا بتواند اندیشه‌ها و درونیات خودش را داخل داستان پیاده کند. خواننده جویای اندیشه‌های نویسنده و کنکاش‌های درونی او در دل داستان است. خواننده می‌خواهد بفهمد که اندیشۀ نویسنده در اثر، چگونه به تحریر درآمده و چه نقشی در زندگی او دارد.


2- جهان‌شناسی نویسنده؛ دربارۀ چیزی ینویسید که آن را کاملاً درک می‌کنید. نویسنده باید از تجربیات و مشاهده‌های خودش در داستان استفاده کند. نداشتن شناخت نسبت به جهان فردی و عمومی (ما یک جهان عمومی داریم و نزدیک هشت میلیارد جهان فردی) و نوشتن از چیزهایی که نویسنده آن‌ها را تجربه نکرده، از خطاهای مهم نویسندگی است.


3- داستان رونوشت برداری از وقایع نیست. داستان بازتاب حالات روانی و عاطفی نویسنده در خلل وقایع است. یک واقعه ممکن است در احساس و روان هر فرد تأثیر خاص و مجزایی داشته باشد.


4- نثر داستانی؛ گاه و بی‌گاه می‌شنویم که این نثر داستانی نیست؛ یا این کلمه داستانی نیست. اصلاً نثر داستانی چیست؟ 

در حقیقت نوشتن هر متنی، نثر مربوط به خودش را می‌طلبد. برای مثال:

نمونۀ نثر خبری: شب گذشته در میدان اصلی، فردی به نام علی بر اثر ضربات چاقو جان سپرد.

نمونۀ نثر داستانی: دیشب، در میدان اصلی، علی را با چند ضربه چاقو از پا درآوردند.

همچنین، هر فضازماان می‌تواند کلمات مورد استفادۀ نویسنده را محدود کند. نویسنده گاهی حق استفاده از برخی عبارات را ندارد و بهتر است از آن‌ها استفاده نکند. در واقع استفاده از برخی کلمات می‌تواند خواننده را از داستان خارج کند. در این حالت نیز می‌گوییم که نثر نویسنده داستانی نیست. برای مثال در توصیف یک فضای روستایی نویسنده حق استفاده از کلمۀ «سرویس بهداشتی» را ندارد. ولی وقتی داستانی در فضای فرودگاهی اتفاق بیفتد، سرویس بهداشتی اتفاقاً می‌تواند کلمۀ بهتری باشد. نمونۀ مکالمه نثر غیرداستانی در فضازمان روستا:

مادر از عبدالله پرسید: بوات کجاس عبدالله؟

-پدر رفته سرویس بهداشتی!


5- برای شخصیت‌های اصلی داستان‌تان باید شناسنامه صادر کنید. صادر کردن شناسنامه برای شخصیت‌های داستان، در حقیقت تثبیت‌کنندۀ شخصیت اوست. (آقای کیهان خانجانی می‌گفت وظیفۀ نویسنده خلق یک شخصیت و اضافه کردن یک شخص خاص و جدید به دنیایی است که برخی دوست دارند یک‌دست باشد. وظیفۀ تیغ سانسور یک‌دست کردن است و وظیفۀ نویسنده فرار از این سانسور و یک‌رنگی.)


6- علت‌مندی؛ بین یک داستان واقعی و یک واقعیت داستانی تفاوت وجود دارد. گاهی ممکن است شما داستانی بنویسید و وقتی کسی در نقدش گفت: «این داستان دور از واقع است،» شما در جواب دلیل بیاورید که خودتان در صحنه بوده‌اید و دقیقاً همین اتفاق افتاده! این چیزی که شما می‌گویید یک داستان واقعی است. ولی مشکل اینجاست که نمی‌تواند یک واقعیت داستانی باشد. ایده‌های داستانی باید به باورپذیری برسد. باید علت‌مندی و منطق روایی در جهان داستانی نویسنده مشخص باشد.


7-یک قصه بیش نیست قصۀ عشق وین عجب/ کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است.

این بیت را خواندید؟ ربطش به داستان چیست؟ ربطش اینجاست که گفته می‌شود موضوعاتی که برای خلق داستان‌ وجود دارد یک عدد محدودی است. مثلاً بیست و هفت موضوع، یا عددی در همین حدود. ولی نوع نگاه‌ها و ایده‌های داستانی نامحدودند.(به یک موضوع ثابت می‌شود لااقل هشت میلیارد نگاه متفاوت داشت!) نویسنده‌ای موفق است که ایده‌ای نو و نگاهی نو برای روایت ارائه کند. دوری از کلیشه‌ها نقش مهمی در موفقیت یک داستان و یک روایت دارد.


8-آشنایی با تکنیک‌های نویسندگی و استفاده از تکنیک‌های نویسندگی خیلی خوب است. ولی باید حواسمان را جمع کنیم که درست و به جا از آن‌ها استفاده کنیم. برای مثال، امروزه در بسیاری از داستان‌ها برای فرار از روایت‌های خطی، از تکنیک فلاش‌بک استفاده می‌شود. تکنیک خوبی است و اغلب هم جواب می‌دهد. ولی مهم‌ترین خطایی که در این تکنیک ممکن است اتفاق بیفتد این است که در فلاش‌بک هیچ تغییری در رفتار و تصویرسازی داستان اتفاق نیفتد. مثل سریال‌های تلوزیونی که وسط فضازمان پیش از انقلاب، یکباره یک پژو 206 رد می‌شود! با تغییر زمان، قطعاً مکان و رفتار آدم‌ها نیز باید تغییر کند. مثلاً نوع نگاه یک مرد 30 ساله با یک مرد 50 ساله متفاوت است. یا زبان یک نوجوان 13 ساله با زبان یک مرد 37 ساله طبیعتاً تفاوت‌های زیادی دارد. خطای دیگری که در فلاش‌بک ممکن است اتفاق بیفتد زمان استفاده از این تکنیک است. نویسنده باید حواسش باشد که به موقع از این تکنیک استفاده کند. برای مثال، فلاش‌بک زدن در نقطۀ اوج داستان مثل این می‌ماند که وسط یک مسابقۀ فوتبال حساس، درست زمانی که مهاجم پشت ضربۀ پنالتی قرار گرفته است، پدر شما شبکه را عوض کند و بخواهد شبکۀ خبر ببیند!

#خطاهای_نویسندگی_و_تجربیات_نویسندگی