پدرم خواست که فرزند مطیعی باشم
شعر پیدا شد و من آنچه نباید شده‌ام!

"محمدعلی بهمنی"

اگه دوست داشتید ادامه بدید.
چطوری؟
اینطوری که اگه دوست دارید با موضوع همین شعر بالا و اگر نه با موضوع شعر کامنت قبلی‌تون. 

مثلا:

شرط پدرت بود مهندس شوم آخر!
ما شاعرکان را چه به سینوس و کسینوس...


و بعد:

پدرش گفت که باید تو مهندس بشوی!
منه دیوانه معلم شدم و شد پسرش شاگردم...

سعی کردم کاری کنم روال مشاعره هم حفظ بشه.ااگر استقبال شد و موافق بودید ان شالله سری بعد یک سری قوانین براش مشخص میکنم از این پست که گذشت. الآن اگر خواستید به شعری جواب بدید نام گذارنده شعر رو با علامت @ بنویسید. و اگه نام برده بیشتر از دو شعر داشت مصرع اولش رو هم ذکر کنید.
مثلا بنویسید @آقاگل بعد شعری که با شعر من هم موضوع هست رو بنویسید.