- آقاگل
- پنجشنبه ۱۳ خرداد ۹۵
- ۱۱ نظر
نیک مستحضرید که جشنواره فیلم کن امسال نیز برگزار شد. و فیلم فروشنده آقای فرهادی نیز در این جشنواره شرکت داده شد! (میگویم شرکت داده شد چون در آخرین لحظات و با ملاحظاتی خاص این فیلم به لیست جشنواره کن اضافه گردید.) فیلمی که در آخر برنده جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. و همین موضوع باعث شد تا جشنواره کن امسال برای ما ایرانیها اهمیتی خاص پیدا کند. در ابتدا حرفهایی در برنامه سینمایی هفت و دیگر محافل سینمایی زده شد. و جشنواره فیلم کن را جشنواره دگرباشها نامیدند!
و سپس بعد از آنکه برندگان جوایز امسال مشخص شد، سیل تبریکاتی که خدمت آقایان اصغر فرهادی و شهاب حسینی جاری شد. همه اینها حواشی به دنبال داشت!
باری، در قدم اول بنده هم تبریکات خود را خدمت این دو هموطن عزیز عرض میکنم. با اینحال بهعنوان یک مخاطب نکاتی بود که گمان میکنم در این چند روزه ناگفته مانده باشد.
- نکته اول، اینکه اگر کشوری جشنوارهای را برگزار میکند طبعاً سیاست خود را در عرصه فرهنگ دنبال میکند. سیاستی که مبتنی بر ارزشها و فرهنگهای کشور مبدأ است. همانگونه که در کشور خودمان جشنواره فیلم فجر را داریم. با سیاست گذاریهای ارزشی و انقلابی و آرمان خواهانه خودش. و کاملا امری طبیعی است که نوع گزینش سیاستگذاران، برنامه ریزان، مجریان و فیلمهای منتخب بر اساس همان اهداف موردنظر باشد. بخصوص وقتی که هزینههای سرسامآور میلیارد دلاری این جشنوارهها را رصد کنید پی خواهید برد که خیال باطل است اگر فکر کنید برای رضای خلقالله و زنده کردن فرهنگ انسانی و انسانیت موش بگیرند! آنچه گفته شد چه در جشنوارههای داخلی و چه جشنوارههای خارجی مانند اسکار یا کن کاملاً صادق است.
- نکته دوم، در نقد آنکه گفته شد فیلمهای آقای فرهادی سیاهاند! و چرا ایشان اصولاً به فکر شادسازی مردم هموطنش نیست! و چرا فیلمهای ایشان در خارج از کشور باید توزیع شود! و آیا بهتر نبود مشکلات جامعهمان را در بین خودمان مطرح کنیم؟ و از همین دست نقدها! در جواب باید عرض کنم، معتقدم آنچه آقای فرهادی جلوی دوربین خود برده است نه یک فضای سیاه که واقعیت درونی جامعه ماست. در جامعهای که نادرها، سیمینها و الیهایش کم نیستند. و به عنوان یک مخاطب معتقدم مملکت همه گونه کارگردانی را لازم دارد! هم کارگردان متعینین و متعینات میخواهد و هم کارگردانی که مردم را بخنداند و هم کارگردانی که دردهای جامعه را به تصویر بکشد. قطعاً قرار نیست همه به یک شکل باشند. و همه فیلمهای ساختهشدهمان در یک چارچوب باشد.
- نکته سوم، آنچه مسلم است باید تا زمان اکران عمومی فروشنده صبر پیشه کرد، سپس بازخوردهای منتقدین و مردم را دید و به این نتیجه رسید که آیا باید دست به تیغ تیز نقد برداشت و فروشنده را به باد انتقاد گرفت! و یا آن که به خوشحالی پرداخت! و به کارگردان و بازیگران آن و جوایزش افتخار کرد!