امروزه روز نمیدانم چرا نبض زمان اینقدر تند میزند. بزرگانی که تا همین چند وقت پیش در عنفوان جوانی بودند و انقلاب و جنگ را به چشم خود دیدهاند یک به یک به دوران پیری پای میگذارند. و یا بیمار شده یا آنکه درگذشته و به رحمت خدا رفتهاند. گویی زندگی و مرگ دیگر در تقابل یکدیگر نیستند. و با یکدیگر کنار آمدهاند.
ابتدا در صبح سومین جمعه خرداد ماه بود که "حبیب محبیان" در سکوت خبری و مظلومیت کامل از دنیا رفت. خوانندهای که در سالهای آخر عمر خویش به کشور باز گشته بود و با بیمهری وزارت ارشاد وقت مواجه شد. کمتر از یک ماه بعد، هنوز به خود نیامده بودیم که استاد بلامنازع عرصه سینما "عباس کیارستمی" عزیز دنیا را بدرود گفت و به دیار حق شتافت. و هنوز به خود نیامده بودیم که روانشاد مرحوم"مهدیه الهی قمشهای" از بزرگان ادبیات عرفانی جام شوکران را سر کشید. تابستان هنوز به پایان نرسیده بود که خبر آوردند استاد"داود رشیدی" بزرگ هم به دیار حق شتافت.
پاییز نیز کم از تابستان نداشت. "منصور پورحیدری"، پرافتخارترین استقلالیِ دوران و از اخلاق مدارترین فوتبالیستهای ایران در ماه آبان کفشهایش را برای همیشه آویخت، و بعد از آن در ماه آخر پاییز مرحوم"استاد سلیم موذنزاده" به لقای دوست، که عمری به حضور و حضرت او اندیشیده بود شتافت.
فصلها یکی یکی گذشتند و به زمستان رسیدند. زمستانی که بیش از دیگر فصلها ما را در غم و اندوه غرقه کرد. فقط هشت روز گذشته بود که "دنیا فنیزاده" را از دست دادیم. عروسک گردانِ کلاه قرمزی مهربانمان را. و بعد نوبت به مرحوم"آیتالله هاشمی رفسنجانی" رسید از بزرگترین شخصیتهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی و رئیس جمهور دوران سازندگی که به یکباره و در عصر نوزدهمین روز از ماه دی به دیار باقی شتافت.
هنوز از این ضربهها کمر راست نکرده بودیم که در حادثه پلاسکو"آتشنشانان شهید" را از دست دادیم. پس از آن دست روزگار غدار کج مدار اینبار به سراغ محمدم رفت و "حسن جوهرچی" عزیز، (محمدم) به طور ناگهانی دار فانی را وداع گفت.
و امان از اسفند ماه، امان از اسفند، "ناگه غروب کدامین ستاره، ژرفای شب را چنین گود کرده است؟" همان اوایل ماه اسفند با خبر فوت دو تن از دوبلورهای توانمندمان مواجه شدیم. مرحوم"ایران بزرگمهریراد" و مرحوم"مهین کسمایی" هر دو از پیشکسوتان این عرصه بودند که در همان اوایل ماه به رحمت خدا رفتند. و سپس استاد"احمد عزیزی" ازشاعران نامی عرصه آیینی مصداق این شعر رهی معیری شد: "رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم" خدایش رحمت کناد.
جلوتر آمدیم، گویی عقبتر رفتهایم! در بیست و سومین روز از این اسفند نحس بودیم که استاد"علی معلم" منتقد و تهیه کننده سینما، ستاره وار غروب کرد. "بعضی مرگ ها غیر منتظره است، با اینکه مرگ غیر منتظره نیست" هنوز در شوک وارده از این خبر بودیم که خبر آمد شادروان"افشین یداللهی" نیز به دیار حق شتافت تا ما را در بهت و حیرت کامل فرو ببرد.
با آنکه از مرگ گریزی نیست، و دیر یا زود نوبت به ما نیز خواهد رسید و به قول حافظ "عاقبت منزل ما وادی خاموشان است" و با آنکه معتقدم مرگ معنا بخش زندگی است، لیکن امیدوارم هرچه زودتر این سال و ماه نحس به اتمام برسد. و لااقل در چند روز پیش رو دیگر شاهد این دست اخبار ناگوار نباشیم.
افسوس و صد افسوس که این بزرگان دیگر در بین ما نیستند با این حال یاد و خاطرهشان تا ابد در دل و جان ما پایدار خواهد ماند. و فراموش نخواهند شد....