۲۳۷ مطلب با موضوع «شعر نگاری» ثبت شده است

هوای اربعین دارد دل بیچاره ام

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۱۰ آذر ۹۴
  • ۶ نظر



در روز اربعین همه ما را شناختند 

با نام مستعار زیارت نرفته ها

اما هزار مرتبه شکر خدا که هست

مشهد در اختیار زیارت نرفته ها

...

باب الحسین قسمت آنانکه رفته اند

باب الرضا قرار زیارت نرفته ها...

.....

حتی میان خواب حرم را ندیده ایم


با ما چه کرده است گناهانِ بی شمار

عشق وصال

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۲۹ آبان ۹۴
  • ۶ نظر


وصال دولت بیدار ترسمت ندهند!!!!
که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب زده

بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم
هزار صف ز دعاهای مستجاب زده...!


یعنی کل دیوانت یه طرف این دو بیتت یه طرف!
دیوانه این دو بیت دیوانتم حافظ جان :)
دمت گرم.

شعر نباتی

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۱ آبان ۹۴
  • ۷ نظر


اینجاست که باید گفت خوشا شما که شاعری بلدید!

(البته اگه شاعر بودن فقط با فونت نستعلیق نوشتن باشه!)


جناب آقای مهدی سهیلی عزیز تو یکی از کتاب هاش مثال جالبی زده بود.

یه متن از صادق هدایت رو زیرهم نوشته بود بعد در انتها امضا زده بود شاعر صادق هدایت!

و بعد توضیح داده بود باز به این نمی تونید بگید شعر چون هنوز معنا داره!!! 

الآن یاد اون افتادم.

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار! مرسی

دلم گرفته ای دوست...

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۷ مهر ۹۴


از اینجا بشنوید.

پیچیده شمیمت همه جا

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۷ مهر ۹۴


 گوش جان بسپارید.

گلستانه...

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۲۴ مهر ۹۴
  • ۶ نظر

عابدی را پادشاهی طلب کرد اندیشید که داروی بخورم تا ضعیف شوم مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند آورده اند که داروی قاتل بخورد و بمرد....

آن که چون پسته دیدمش همه مغز

پوست بر پوست بود همچو پیاز

پارسایان روی در مخلوق

پشت بر قبله می‌کنند نماز

***

چون بنده خدای خویش خواند

باید که به جز خدا نداند



+س.ن1: بعضی حرف هارو دیگه نمی نویسم! هستند کسانی که بنویسندش نیازی به من نیست!!! (مثلا24!)

+س.ن2: این حکایت در همه عرصه های سیاست داخل و خارج و فرهنگ خیلی حرف داره برای گفتن! اما دوست نداشتم برداشت شخصی خودم رو بنویسم! لطفا هرکسی هر برداشتی داره بگه....


پیشنهاد فرهنگی آهنگی

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۳ مهر ۹۴

به خدا ای صیادم مکن از دام آزادم
چو به دامت افتادم تن به بلا دادم
من بی پروا صیدی عاشق صیادم

ای آنکه نمی روی از یاد من خبرت از یادم
جانا تو اگر ندهی داد من که دهد دادم
دور از تو دگر دل رسوای خود به که بسپارم
گر شد به فنا ز تو بنیان من زتو دل شادم
مگر از خود شراب گل دهی چو فریادم

پر زدم چون مرغی سوی تو
دام من شد تار موی تو
روی به کجا آرم من ان مرغ گرفتارم من از دام تو جان نبرم
ناله ی گلزارم داغی که ز دوری دارم زد شعله غم به برم


تصنیف به یاد صیاد

خواننده: محمد معتمدی

آهنگساز : جواد لشگری

تنظیم : مرتضی حنانه

شعر: دکتر هدایت الله نیر سینا

دستگاه شور

اجرای ارکستر ملی به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی





س.ن: با عرض پوزش از دوستان به دلیل اینکه وقت نمی کنم نظرات پر مهرتون رو جواب بدم، ازین پس بخش نظرات رو خواهم بست. ( مگه اینکه خلافش ثابت بشه!)

به کجا چنین شتابان

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۱۹ مهر ۹۴
  • ۱۲ نظر

به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری ؟
به غبار این بیابان
 " همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم "
" به کجا چنین شتابان "
 "به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا سرایم "

 " سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران

برسان سلام ما را "


به یاد زادروز استاد بزرگ ادبیات معاصر ایران جناب محمد رضا شفیعی کدکنی

دانلود تصنیف با صدای استاد شهرام ناظری

اگه سرعت اینترنت اجازه داد این رو هم گوش کنید حتما. :)


س.ن: اینکه در بین  چندین شعر یکی رو برتری بدی کاریست ناممکن، تنها دلیلم برای انتخاب این شعر خاطرات خوب دوران مدرسه بود و استاد گرانقدر ادبیاتمان :)