- آقاگل
- پنجشنبه ۲۰ آذر ۹۳
- ۱ نظر
وصال دولت "تدبیر" ترسمت ندهند!
که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زده...
س.ن: من هیچ حرفی جهت زدن ندارم!
اگه اعتراضی دارین بروید پیش حضرت حافظ....
اصلا خر من از کرگی دم نداشت!!!
وصال دولت "تدبیر" ترسمت ندهند!
که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زده...
س.ن: من هیچ حرفی جهت زدن ندارم!
اگه اعتراضی دارین بروید پیش حضرت حافظ....
اصلا خر من از کرگی دم نداشت!!!
زیاد علاقه ای به فال گرفتن ندارم و اگر هم همیشه کتاب حافظ همیشه کنارم هست. فقط برای اینه که گاه یکی دو غزل ازش بخونم که حقیقتا شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است.
اما امشب نمی دانم چه شد و چه احوالاتی به ما دست داد که بطور ناخودآگاه دستمان به حافظ برفت و فالی برگرفت.
چند باری غزل را خواندم. اما هیچ متوجه نمی شدم که منظور شیخ چیست و چه می گوید. جالب اینکه من بی منظور فال گرفته بودم. و گویا حافظ با منظور!!!
امشب شب شعر باران بود.
دانشگاه باهنر کرمان
با حضور سعید بیابانکی عزیز و دوست داشتنی.
این هم فایل شعر خوانی سعید تا شما هم در شادی خود سهیم کرده باشیم...
چشم هایت،
"وزیر پیشنهادی علوم" اند
و من،
"اصولگراترین نماینده ی مجلس"
هر چه قدر هم که توجیه کنی
باز هم،
هر نگاهت را
"فتنه" می بینم!