- آقاگل
- سه شنبه ۲۵ خرداد ۹۵
- ۶ نظر
خدایا!
من اگر بسوزم
بوی گند میدهم!
خود دانی، میخواهی بیندازی جهنم، بینداز!
خدایا!
من اگر بسوزم
بوی گند میدهم!
خود دانی، میخواهی بیندازی جهنم، بینداز!
خدایا!
مرا به خاطر
همهی مورچههایی که کشتهام
ببخش...
الهی!
دل زمین را لرزانیدی.
دل مرا نیز بلرزان!
شاید به خود آمدم.
خدایا!
آمدیم بهشت
حوری ها را فیلتر نکنی؟!
س.ن: مناجات نویسی دقایقی پس از سه زلزله امشب!
خدایا!
ما را چه به پیچاندن تو؟
تو آنقدر بزرگ هستی که
اگر کسی بخواهد تو را بپیچاند
کل عمرش را در پیچ میگذارند!
الهی!
چنان کن که دو کلمه حرف حساب هایم،
بوی تو را داشته باشد نه بوی لایک!
خدایا!
دومین روز میهمانی ات گذشت...
و من هنوز در خوابم!
خدایا فرشته هایت را بگو تا قلقلکم کنند
شاید بیدار شوم...
شاعر می فرماید که:
هرچند رسیده است مکرر آیه
روزه به تن خلق بود پیرایه
ما روزه گرفتیم که افطار کنیم
با کاسه آش دختر همسایه...
و در جواب ایشون شاعره ای ( شاعره- به خانمی گویند که شاعر باشد.) می فرماید که:
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
نذری بپزم پخش کنم خانه به خانه!
+ امیدوارم قبل از افطار این تصویر رو نبینید! این بنده نگارنده هیچگونه مسئولیتی در قبال دل ضعفه شما ندارد:دی
++ در این ایام، اگر می توانید حتما حتما به سازمان های انتقال خون مراجعه کنید و خون اهدا کنید. چه بسا این کار موجب نجات جان یک نفر شود. این پست رو هم بخونید. خالی از لطف نیست.
الهی!
من مثل آن بتپرست نیستم
که اگر تو را نداشته باشم
خدای سنگ و چوبی داشته باشم!
من اگر تو را نداشته باشم، چیزی ندارم...
خدایا!
روز اول مهمانی ات تمام شد، می دانم که میهمان خوبی نبودم!
اما تو همچنان بهترین میزبانانی. مرسی.