- آقاگل
- سه شنبه ۸ تیر ۹۵
- ۱۴ نظر
خدایا!
لطفاً این آدمهای خوبی را
که هنوز خلق نکردهای
در اسرع وقت خلق کن!
مرسی.
خدایا!
لطفاً این آدمهای خوبی را
که هنوز خلق نکردهای
در اسرع وقت خلق کن!
مرسی.
درد علی دو گونه است :
یک درد. دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند. و درد دیگر "دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله در آورده است."
ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقاش احساس میکند.
اما، این درد علی نیست.
*دردی که چنان روح بزرگی را به ناله در آورده است،تنهائی است. که ما آنرا نمیشناسیم!!*
باید این درد را بشناسیم... نه آن درد را...
که علی درد شمشیر را احساس نمیکند.
*و...ما...*
*درد علی را احساس نمیکنیم...*
"دکتر علی شریعتی"
معمولاً در زیارت های علی و سایر اظهار ادب ها مدعی می شویم که ما دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمن تو هستیم.
تعبیر دیگر این جمله این است که ما به سوی آن نقطه می رویم که در جوّ جاذبی تو قرار دارد و تو جذب می کنی و از آن نقاط دوری می گزینیم که تو آن ها را دفع می کنی.
علی (علیه السلام) دو طبقه را سخت دفع کرده است:
الف) *منافقان زیرک*
ب) *زاهدان احمق*
*همین دو درس برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهر بینی را رها نمایند، که جامعه ی تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.*
"استاد شهید مطهری"
پ.ن: مبتلا بوده... هست... و خواهد بود....
++تکراریه... اما ارزش هر روز مرور کردن رو داره، بماند که ما فقط موقع تولد و وفات بیاد امیر سخن و اخلاق و اعتقاد می افتیم... .
مرغ از قفس پرید، ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشت دنیای بی علی...
الهی!
اگر دوستم داری، کمکم کن
و اگر دوستم نداری...
باز هم کمکم کن!
باورم نیست که خیبرشکن از پا افتاد
حضرتِ "واژه ی برخاستن" از پا افتاد...
" السَّلاَمُ عَلَى الْإِمَامِ الزَّکِیِّ حَلِیفِ الْمِحْرابِ "
سلام بر آن امامِ پاکِ شهید ِ در محراب عبادت
+ پیشنهاد ویژه:
این مطلب رو با عنوان کمی از حقیقت شب قدر از وبلاگ زهرا خانم بخوانید.
دعایمان کنید. تشکر.
الهی!
امشب چه توانم گفت؟
جز آنکه قرآن به سر گیرم و به حال نزار خود گریه کنم...
مهربانا!
چاه ز کجا بیاورم در قرن بیست و یک؟
و چه بگویم که خودت بهتر از من از ان آگاه نباشی؟
جز اینکه مرا هزار امید هست و هر هزارش تویی...
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟
دریای درد کیست که درچاه می رود؟
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف وتیرگی ماه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده، به اکراه می رود
آبستن عزای عظیمی است، کاین چنین
آسیمه سر نسیم سحرگاه می رود
امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می رود؟
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می رود
دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه ای که در دل شب راه می رود...
خدایا امشب حالم با شب های دیگه فرق میکنه.
امشب یک کم دلم گرفته.
به قول اون بنده خدا "هوای گریه دارم"
خدایا!
توی «اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیهِ راجعون»
«اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت دیگه؟؛
درسته؟
پیش خودت که جهنم نمیشود! میشود؟