- آقاگل
- سه شنبه ۳۰ شهریور ۹۵
- ۲۱ نظر
یکی از قشنگترین و در عین حال دلهرهآورترین صحنههای غدیر، آنجاست که پیامبر فرمود به هرکسی که رفته، بگویید برگردد. فکر کن، بعدِ یک مسیر طولانی رسیدهای به جایی که امیدی برای گذشتن نیست و توانی برای بازگشتن. تشنهای و دلتنگ، گرسنهای و دلتنگ، خستهای و دلتنگ.
بعد یکی فریاد بکشد به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. آن وقت چشم باز کنی و همه رفتهها را ببینی که دارند، برمیگردند. عشقِ رفته، رفیقِ رفته، بابایِ رفته، مامانِ رفته. اصلن هر رفتهای که خیال بازگشت نداشته را ببینی که دارد میآید. و یک آن بفهمی که دیگر نه تشنگی مانده و نه دلتنگی، نه گرسنگی مانده و نه دلتنگی، نه خستگی مانده و نه دلتنگی.
و عجیب نیست که خود تنهایش، خودِ نه زاده شده و نه زاییدهاش، دستهایش را به دور خودش میپیچید و احدیتش را این گونه دلداری میدهد که «انا لله و انا الیه راجعون.»؟ که همه رفتههایی که از من بودهاند، باز میگردند و وعده دیدار نزدیک است؟ که من نه تشنه میشوم و نه گرسنه و نه خسته. ولی دلتنگ. ولی دلتنگ...
این روزهای عجیب که جای قلب، سنگ در سینهها میتپد و آغوشها، خالی از هندسه دلدارند! باید که پیامبری از کوچه ما رد شود و با صدای داودیاش بانگ سر دهد: «به هر کسی که رفته، بگویید برگردد.» که غدیر نه در گذشتهای دور، که هر روز است...
مرتضی برزگر
عیدتون مبارک.