جنگیدن

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۸ بهمن ۹۵
  • ۲۴ نظر

+مسابقات کشتی جام جهانی، ایران، کرمانشاه

+حسن یزدانی که در وضعیت سختی مقابل حریف ترکیه‌ای گرفتار شده بود، نه تنها فن نخورد و امتیاز نداد بلکه با اجرای فوق‌العاده زیبای فن «لنگ» ٤ امتیاز گرفت!


یک قهرمان هرگز تسلیم نمی‌شود!

می‌جنگند، حتی اگر سر سوزنی امید برای موفقیت باشد...


امر به معروف!

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۲۶ بهمن ۹۵
  • ۲۶ نظر

 امر به معروف باید رواج پیدا کند، اما نه فقط گشت ارشادش! که مبادا تار مویی دل از گروی جوانکی بدزدد و به قهقرا بیاندازدش، گناه کار تنها بد حجاب نیست، امر به معروف فقط حجاب نیست که بعضی تنها به آن چسبیده‌اند.

خلاف‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، کار اداری و ... اینها بسی سنگین‌ترند.

امر به معروف باید در دل مردم باشد، امر به معروف یک فرهنگ است، یک اندیشه است، یک تفکر اسلامی و انسانی است.

و از همه مهم‌تر یک وظیفه همه گانیست...

نگویید تفکر هرکس مختص خود اوست! که آنگاه  مجبور خواهید بود به عقاید شیطان هم احترام بگزارید...!

صفحه ویژه داربید

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۲۴ بهمن ۹۵
  • ۴۷ نظر


من و دل بریدن از تو؟!

چه محال خنده داری!


س.ن:

1-فوتبال بازی ساده‌ای است که در آن بیست و دو نفر نود دقیقه به دنبال توپ می‌دوند و نهایتاٌ پرسپولیس برنده‌ است!


2-"زندگی و دیگر هیچ، بخشی از عنوان کتاب مشهور اوریانا فالاچی است، معادل واژه زندگی در این نام زیبا برای من فوتبال است. فوتبال یعنی زندگی. روزی که یک اتفاق فوتبالی نیافتد، معنای یک روز نافرجام را دارد. انگار خورشید مثل همیشه غروب نمی کند.


3- آرشیو: بخوانید - بخوانید!


4- نیمه اول. یکی زدیم. خیلی قشنگ هم زدیم. ولی سه تا هم خوردیم و خیلی بد هم خوردیم. نبود کمال کامیابی نیا و احمدزاده ای که دفاع چپ پرسپولیس رو کرده بود اتوبان تهران-کاشان.

ولی این هیچی هیچی از ارزش های تیم قهرمان کم نمیکنه. ^_^


5-نیمه دوم، بازی فیزیکی و درگیرانه استقلال، دفاع اتوبوسی، خب انتظارش هم می‌رفت. با این حال اگر آقای گل کمی دقت داشت می‌تونست نتیجه دیگری رقم بخوره. باری، سه دو باختیم. ولی این مهم نیست. مهم این بود که جنگیدیم، تلاش کردیم، و مهم تر، قشنگ و جوانمردانه بازی کردیم. 

مبارک استقلالی‌ها! 

6-#کامنتدونی

میشل پلاتینی:

"تیم‌های بزرگ با کسب جام خوشحالی می‌کنند و تیم‌های کوچک با شکست دادن تیم‌های بزرگ!"


این شهر به اورژانس‌ترین حال دچار است!

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۲۳ بهمن ۹۵
  • ۱۲ نظر

"بر اثر بروز گرد و غبار شدید در خوزستان و رطوبت بسیار بالای این استان، هم‌ اکنون برق حدود ۹۰ درصد مشترکان در ۱۱ شهر استان خوزستان همچون خرمشهر، آبادان، شادگان و اهواز قطع شده است."

(خبرگزاری ایسنا-23-11-95)


"به دنبال قطع برق از ساعت ۴ بامداد امروز و خارج شدن پمپ‌های آب تصفیه‌خانه‌ها و چاه‌های تامین آب شرب، آب‌رسانی در شهرهای خوزستان نیز دچار اخلال شده و هم اکنون آب در شهرهای بزرگ استان قطع است."

(ایضا همان خبرگزاری-23-11-95)


عجالتا نمی‌دانم چرا مسئولین اصرار دارند این پدیده را شوم توصیف کنند! به عقیده این بنده نگارنده گرد و خاک نه تنها هیچ ضرری نداشته که برکات بسیاری را نیز با خود برای مردم منطقه به همراه آورده است:

مهمترینش اینکه به یمن حضور پدیده مورد نظر خاک به یک میزان بر سر اهالی منطقه توزیع شده و مردم از این بلاتکلیفی هر روزه که "امروز دیگر چه خاکی به سرمان بریزیم" راحت می‌شوند. و این یعنی اجرای عدالت اجتماعی در منطقه!

مورد دیگر اینکه باز به یمن حضور گرد و خاک مردم مجبورند همه جوره خودشان را بپوشانند و این یعنی دیگر نیازی به گشت ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر نیست. و چون یکی از علل مهم خشک سالی در طی سالیان گذشته معضل بی‌حجابی بوده عنقریب است که اهواز غرق نعمت شود.(ای کاش اصفهان هم آلوده می‌شد!)

با افزایش گرد و خاک همچنین شاهد کاهش پدیده چشم چرانی خواهیم بود. و اخلاقیات و فرهنگ اجتماعی در منطقه رشد چشمگیری خواهد داشت. 

همچنین از حجم ترافیک خیابان‌ها نیز کاسته شده و در نتیجه مردم به راحتی می‌توانند به کارهایشان برسند. و دیگر وقت گرانبهایشان در توده های ترافیکی تلف نشود.

درثانی(یا بلکه هم درخامس) به یمن حضور این پدیده، مدارس تعطیل شده، بچه‌ها می‌توانند در پارک‌ها به بازی بپردازند و حتی آدم خاکی بسازند و کیفش را ببرند! 

باری، از اینگونه مثال‌ها بسیار است. و این بنده نگارنده آنچه را که نمی‌تواند درک کند این است که چرا مسئولین با این حال سعی دارند این پدیده خوش یمن را بد جلوه بدهند. و چرا سعی دارند بگویند گرد و خاک مخرب و مضر است. و باعث قطعی آب و برق می‌شود؟ و باعث بیماری‌های ریوی و عفونی می‌شود. و باعث پدیده های مخرب اجتماعی می شود. و ...!؟ آخر پدیده به این نازی! به این خوشگلی. به این مامانی! اصلا دلتان هم بخواهد. نمی‌خواهید بدهید ببریمش برای تهرانی‌ها، تهرانی‌ها عاشق تعطیلی‌اند. اولش طوفان توئیتری راه می‌اندازند و بعد هم دست زن و بچه و غیره را می‌گیرند می‌روند شمال حالش رامی‌برند. اینقدر نق هم نمی‌زنند و ناشکری نمی‌کنند. 

شعرنگاری-بدون شرح!

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۱ بهمن ۹۵

عکس


حال من حال و روز خوبی نیست 

خسته‌ام، خسته او نمی‌فهمد

این طبیعی ست ببر زخمی را 

ببرِ روی پتو نمی‌فهمد...



من به پایان خویش معترفم 

جفت پرواز او نخواهم شد 

من همین جوجه اردک زشتم

حتم دارم که قو نخواهم شد...



حال من حال تخت جمشید است 

حال یک مرزبان ایرانی ست 

آخرین تیر آخرین سرباز 

آخرین لحظه قبل ویرانی ست!

مادرکشی! مستندی که قطعا باید دید.

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۲۰ بهمن ۹۵
  • ۴۳ نظر



گریه کردم! پای این مستند اشک ریختم. درست شبیه فرزند ناخلفی که بر بالین مادر نشسته و نفس های آخر مادر را می‌بینه و کاری از دستش ساخته نیست.

قصد داشتم برای معرفیش جمله‌ای بنویسم. ولی راستش حرفی برای گفتن نداشتم و فیلم حرفی برای گفتن نگذاشت. جز اینکه #ما_خیانت_کردیم! ما فرزندان ناخلف این مادر بودیم. ما خیانت کردیم و این خیانت به قدری سنگین بود که کمر مادر خم شد. شکست. و حالا که نفسای آخرش رو می‌کشه روی دیدار با اون رو هم نداریم. اگر امروز کاری نکنیم. فردا دیگه خیلی دیره.


لینک دانلود

چگونه کتاب خوش رنگ بخریم!

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۱۹ بهمن ۹۵
  • ۳۴ نظر

یکبار یک بنده خدایی(از این بنده خداها که به شوهرشون میگن من نیم ساعت می‌خوام برم بازار تو هر دو ساعت یکبار به بچه فرنی بده بعدهم بخوابونش!) اومد تو یک کتاب فروشی گفت آقا ببخشید کتاب های آقای دکتر معین رو دارید؟ 

+بله خانم داریم

- همه جلدهاش رو؟

+بله

-می‌شه بیاریدشون؟

+چشم خانم. 

مرده رفت و با دو جلد کتاب برگشت. گفت خانم بقیه جلدهاش رو تو انبار داریم. اگه قصد خرید دارید بیارم.

- اوا! اینا چرا این رنگیه؟! آقا اینکه من تو نت دیدم رنگش بنفش مایل به جیگری بودا. شما فقط آبیش رو دارید؟

+فروشنده :|

+من :|

+شش جلد کتاب فرهنگ معین :|

+وضعیت فرهنگ مملکت :|

+گریه حضار :|

- آقا! آقا!  نه، اینا خوب نیست به دکوراسیون خونه‌مون نمیاد!  شما کتاب چند جلدی که رنگ جلدش بنفش مایل به جیگری باشه ندارین؟ ترجیحا ایرانی هم باشه! 


از گزینه‌های خرید کتاب در دیجی کالا انتخاب رنگه!(+) که البته با یادآوری خاطره بالا اصلا برام عجیب نیست!


کودکان از آنچه فکر می‌کنید به آینه نزدیکترند!

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵
  • ۲۲ نظر

پدری که سعی داره جای پارکی که دیگری نسبت بهش حق تقدم داره رو بگیره تا کودکش رو زودتر برسونه به مهد! 

مادری که فکر میکنه چون بچه همسایه بغلی سر بچه‌اش رو توی بازی شکونده حق داره سر بچه همسایه داد بزنه و حتی اون رو کتک بزنه.

پدری که دست کودکش رو گرفته و توی پارک یا توی فورشگاه داره سیگار می‌کشه. 

مادری که وقتی به اتوبوس واحد می‌رسه بدون توجه به شمایی که جلوی در ایستادید زودتر از بقیه میره داخل! 

پدری که توی خونه به خاطر حاضر نبودن شام دعوا راه میندازه.

مادری که به خاطر یک لیوان آب که روی فرش خونه ریخته شده سر کودکش فریاد می‌کشه. و دعواش می‌کنه.


راستش نمی‌تونم درک کنم یادگیری الفبا، خوندن و نوشتن، شطرنج، نقاشی، ورزش، موسیقی و ده‌ها مهارت دیگه به چه درد یک کودک با فرهنگ اجتماعی پایین می‌خوره!؟ حواسمون هست؟! حواستون هست؟! جای تاسف اینجاست که در جامعه ما این مهارت‌ها بر مهارت‌های اجتماعی و انسانی بچه‌ها مقدم فرض می‌شه.


و نتیجه؟ خب کافیه که یک نگاه به برخی از هم نسلای خودتون بندازید!

ما هیچ ما نگاه!