۴۷۹ مطلب با موضوع «خودنوشت‌ نگاری» ثبت شده است

از کابوس هایت حرف بزن!

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶
  • ۳۹ نظر
پیش پاتون خواب دیدم زن گرفتم!
همینقدر ساده و ابتدایی و کابوس وار.

+به دعوت وبلاگ طلوع من

الان کابوس دیدم نمی‌دونم دنیا دست کیه! اسمی به ذهنم نمیاد. هرکسی اخیراً کابوس دیده خودش شرکت کنه.

با خود گفتم هرگز اینستاگرامی نمی‌شوم!

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۲۱ مرداد ۹۶

یکی از شعرای جدول نویس می‌فرماید که: 


با خود گفتم فراموشش می کنم!

بیخود گفتم.


این دو خط پایین هم از بنده نگارنده است با تقلب از روی دست شاعر فوق:


با خود گفتم هرگز اینستاگرامی نمی‌شوم!

بیخود گفتم.


همین. به همین سادگی، تقریباً بیست و چهار ساعت از عضویتم گذشته. البته که با گوشی نوکیای دو سیم کارته چراغ قوه دار این بنده نگارنده نمی‌شود در اینستاگرام فعالیتی داشت. پس با لپتاپ عضو شدم و به همین دلیل فعالیتی نخواهم داشت و صرفاً بیننده، لایک کننده و احتمالاً کامنت گذارنده هستم. (ما که رندیم و گدا همین دیر مغان ما را بس.)

باری، خلاصه کلام هدف از این پست این بود که اگر اینستاگرام دارید بیایید به زبان خوش آیدی‌تان را بدهید. یا اینکه با جستجوی aghagol.s@ این بنده نگارنده را پیدا کنید. 


+ارسال نظر فقط به صورت خصوصی فعال است.

گاهی به آسمان نگاه کن...

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۲۱ مرداد ۹۶
  • ۱۸ نظر

اما شهاب، آن نه ستاره بُوَد، که اگر ستاره‌ای بیفتد همه عالم سوخته گَردَد. 

بلکه آن دُخانی بُوَد خُشک، حرارت هوا در آن اُفتد مُلتَهِب شود و زود بیفتد.


عجایب المخلوقات طوسی




برساووش از نام یونانی پرسئوس گرفته شده، او پسر زئوس خدای خدایان، و قهرمانی نیمه خدا نیمه انسان است. ماجرای برساووش از آنجا آغاز می‌گردد که برای نجات شاهزاده آندرومدا (دختر کاسیوپه_ذات الکرسی) از چنگ هیولای دریایی به نام قیطس یا کراکن مجبور می‌شود با عفریته‌ای به نام مدوزا (یا مدوسا) مبارزه کند. مدوزا عفریته‌ای است که هر شخصی به چشمان او خیره شود تبدیل به سنگ می‌گردد. برساووش شبانه به بالین مدوزا می‌رود و او را در خواب غافلگیر می‌کند. و با استفاده از انعکاس تصویر مدوزا در سپری که به دست داشته وی را شکست می‌دهد. سپس سر مدوزا را از تن جدا می‌کند در کیسه ای می‌نهد و به جنگ هیولای دریایی قیطس می‌شتابد.  برساووش سر مدوزا را در برابر قیطس قرار می‌دهد و به این روش هیولای دریایی به سنگ تبدیل می‌شود. و شاهزاده آندرومدا نجات داده می‌شود. برساووش شاهزاده آندرومدا را درنهایت به همسری خویش انتخاب می‌کند.

در برخی روایات آمده است که نسل آریایی‌ها از نوادگان برساووش هستند.


::

این شب‌ها (18-22مرداد) اوج بارش شهابی برساووشی است. کانون بارش صورت فلکی برساووش است، تقریباً در شمال شرقی آسمان. پیشنهاد می‌کنم یک شب از زندگی ماشینی‌تان بزنید به آسمان چشم بدوزید و شاهد یکی از زیباترین نشانه‌های الهی باشید.



من و خانم موگرینی یهویی؟!

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۱۵ مرداد ۹۶
  • ۳۱ نظر


خیلی دوست دارم بدونم اون دوست مون آخرش چه عکسی گرفته!؟ ولی هرچقدر توی اینستاگرام و گوگل سرچ کردم "من و خانم موگرینی همین الآن یهویی" چیزی پیدا نشد که نشد.


یا رب این نو دولتان را با خر خودشان نشان...

فریلنسری چیست، فریلنسر کیست؟

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۱۱ مرداد ۹۶
  • ۱۷ نظر

چند وقت پیش بین کامنت‌ها اشاره‌ای به این واژه شد و چند تن از دوستان سوال پرسیدند که این واژه یعنی چی؟ راستش دیدم بد هم نیست اگر کمی توضیح بدم. چه بسا مفید هم باشد.


فریلنسر اولین بار بعنوان لغتی برای توصیف جنگجویان مزدبگیر در جنگ‌های قرون وسطا به کار برده شد. یک سری افرادی که تنها به خاطر پول و گرفتن مزد در سپاه‌های مختلف می‌جنگیدند و برایشان اهمیتی هم نداشت که در پایان چه کسی پیروز خواهد بود. و احتمالاً به خاطر تعداد آدم‌هایی که می‌کشتند و یا تعداد روزهایی که می‌جنگیدند از فرماندهان و سران اون سپاه مزد دریافت می‌کردند. 

امروزه نیز فریلنسری تقریباً به همین معناست. فریلنسر فردی است که در ازای مزد مشخصی کاری مشخص را انجام می‌دهد. ترجمه فارسیش هم می‌شود "کارمزدی" اگر بخواهم بهتر توضیح دهم، در واقع فرض کنیم ایکس یک کارفرما ست. و نیاز به یک مهارت مشخصی برای کارش دارد. و شخص ایگرگ مهارت فوق را داراست. در نتیجه شخص ایگرگ در قبال مزد مشخصی مهارت خودش را در اختیار شخص کارفرما قرار می‌دهد. در این میان هم نیاز شخص ایکس بدون نیاز به واسطه‌ای بر طرف شده و هم ایگرگ در قبال کاری که انجام داده مزد مشخصی را دریافت کرده است. 

امروزه با پیشرفت تکنولوژی و اینترنت مفهوم فریلنسری نمود بیشتری هم پیدا کرده است. سایت‌های بسیاری در سرتاسر همین فضای مجازی به چشم می‌خورد که شما به واسطه مهارتتان می‌توانید با آن‌ها در ارتباط باشید و دنبال پروژه‌های کاری بگردید. فرضاً اگر با نرم افزار خاصی آشنایی دارید.(مثلاً فتوشاپ، اکسل، متلب، طراحی وب، اندروید و ...) و یا حتی توانایی ترجمه و تولید متن و تایپ مطلب را دارید. و خیلی توانایی‌های دیگر که اغلب در حوزه فناوری هم هستند، شما می‌توانید به این سایت‌ها مراجعه کنید و طبق همین مهارت‌ها به دنبال پروژه‌هایی برای انجام بگردید. و در قبال انجامشان وجه مورد نظرتان را دریافت کنید. 

در ایران یکی از معروف ترین این سایت‌ها، سایت پونیشا ست.(سایت‌های دیگری هم هست.) که ثبت نام در آن بسیار ساده است. رابط کاربری و فرایند مشخصی دارد و تقریباً با هر مهارتی که دارید روزانه در آن می‌توانید به دنبال کار باشید. کافیست در ابتدای شروع چند دقیقه وقت بگذارید ثبت نام کنید و بعد اطلاعات خودتان را تکمیل کنید. و بعد هربار که دنبال پروژه جدید بودید صفحه خودتان را باز کنید پروژه‌های جدید را ببینید و برای کارفرماها پیشنهاد بفرستید.طبیعی است که برای برخی پروژه‌ها تعداد زیادی پیشنهاد ارائه شده باشد که کارفرما در نهایت این اختیار را دارد که فرد مورد نظرش را با توجه به مهارت، مبلغ پیشنهادی و زمان انجام پروژه انتخاب کند. به همین دلیل هم شروع این روند و گرفتن اولین پروژه شاید کمی سخت باشد. و یکی دو روزی طول بکشد ولی پس از آن کمی که با روند کار آشنا شدید کار ساده تر می‌شود.

 

محاسن فریلنسری:

- از حسن‌های مهم فریلنسری مدیریت زمان کار است. زمان کار به این دلیل که اغلب به صورت پروژه‌ای است دست خودتان است. (مثلاً در اوقات مرده روز می‌توانید کارتان را انجام دهید.)


- حسن دیگرش اینکه تنوع کاری خوبی دارد. در حدی که با هر مهارتی و با کمی پیگیری بتوانید پروژه خوبی پیدا کنید. 


- تعارف که نداریم! در مملکت ما همیشه نگاه بالا به پایین کارفرما به کارگر و کارمند حاکم بوده و هست. و ایضاً همیشه کارفرماها کارمند زن را به مرد ترجیح داده‌اند. چرا؟ چون به سادگی با همان ساعت کاری حقوق کمتری به آن‌ها می‌دهند! و حقشان را می‌خورند. ولی اینجا دیگر خبری از این نوع نگاه نیست. اگر صاحب فن و مهارتی باشید کاری به خانم یا آقا بودنتان ندارند. شما در قبال مهارتی که دارید پول می‌گیرید. بعلاوه هرچه فعالیت بیشتری داشته باشید کارفرمایان بیشتری راغب خواهند بود تا با شما همکاری کنند. (سایت در ازای هر کار امتیازی هم به شما می‌دهد که این امتیاز در اعتماد کارفرما به فریلسنر موثر است.)


- مورد دیگر اینکه پولی که دریافت می‌کنید بسته به نوع قراردادی است که با کارفرما تعیین می‌شود. شما می‌توانید به انتخاب خودتان در پایان پروژه پولتان را دریافت کنید. و یا می‌توانید طبق قراردادی مشخص در بین پروزه نیز دریافتی داشته باشید. و خب مهم ترین نکته این است که لازم نیست تا سر ماه برای گرفتن حقوق تان از شرکت یا اداره صبر کنید!


معایب:

- خب هر چیزی معایبی هم دارد. شاید بتوان بزرگترین مشکل فریلنسری را این دانست که در جامعه، شما را شاغل به حساب نمی‌آورند. در جامعه فریلنسری شغل نیست. فرضاً شما اگر ماهیانه ایکس تومان هم که درآمد داشته باشید باز نمی‌توانید بروید خواستگاری و به پدر عروس در جواب سوال "شغلتان چیست؟" بگویید "فریلنسرم!" قطع به یقین با تیپ پا شوت تان می‌کنند بیرون. یا نمی‌توانید به پدرتان در جواب اینکه "صبح تا شب پای لپ تاپ چه می‌کنی؟" بگویی "من فریلنسرم!" در برخی موارد حتی مشکوک شده‌اند که شاید فریلنسری یک نوع مواد مخدر جدید است! و طرف معتاد شده! یا نمی‌توانید به بقال سر کوچه در جواب اینکه خب به سلامتی درست هم که تمام شد حالا چه کار می‌خواهی بکنی؟ بگویی "بعنوان فریلنسر فعالیت می‌کنم تا ببینم چه می‌شود" چون معمولاً فکر می‌کنند شما یک بازاریاب شبکه‌ای  هستی و آمده‌ای سرش را شیره بمالی. و ایضاً اقدس خانم و شمسی خانم‌ها هم برایتان حرف در می‌آورند که فلانی صبح تا شب توی خانه شان است! و معلوم نیست چه غلطی می‌جود. 


- عیب دیگرش هم اینکه چون به صورت پروژه‌ای کار می‌کنید ممکن است چند روزی هم بیکار بمانید. و این چیز عجیبی نیست. بعلاوه نمی‌شود به عنوان کار ثابت به فریلنسری نگاه کرد. بیشتر می‌شود بعنوان یک کمک خرج زندگی به آن فکر کرد. بخصوص برای کسانی که دانشجو، دانش آموز، سرباز و ... هستند. و یا شغل خوبی ندارند و به شغل دومی فکر می‌کنند.


- علاوه بر داشتن فن و مهارت‌های مناسب شما باید قدرت رایزنی خوبی هم داشته باشید. و بتوانید با کارفرمایان ارتباط مناسبی برقرار کنید. البته این مورد هم می‌تواند یک حسن باشد و هم یک عیب. برای بنده آن اوایل یک عیب بود. اما کم کم وضعیتم بهتر شد.


- نکته دیگر اینکه باید حسن اعتماد داشته باشید. اگر با عدم اطمینان به کارفرما بخواهید پیش بروید احتمال اینکه به مشکلاتی بر بخورید هست. پس سعی کنید کمی حسن اعتماد داشته باشید.


همین. امیدوارم خوب توضیح داده باشم. و امیدوارم برای تان مفید باشد. بخصوص اگر دلتان می‌خواهد کمی مستقل باشید. و از مهارت‌هایتان درست و به جا استفاده کنید.

موفق و موید باشید.

از حال بد به حال خوب

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲ مرداد ۹۶
  • ۲۹ نظر

س.ن1: اسکار بهترین کامنت این چند وقت هم تعلق می‌گیرد به خورشید خانم وبلاگستان و این کامنت:


«بچه‌ی خسّه‌مونده

چیزی به صُب نمونده

غصه نخور دیوونه

کی دیده که شب بمونه؟

 

زُهره‌یِ تابون اینجاس

تو گرهِ مُشتِ مرداس

وقتی که مردا پاشن

ابرا زِ هم می‌پاشن»


س.ن2:

قبلتر گفته بودم از حال خوب به حال بد تنها چند لحظه است. الان هم می‌گم از حال بد به حال خوب هم همین طور! (از همین جهت دو پست آخر وبلاگ رو پیشنویس کردم.) 


س.ن3:

در جواب دوستانی که سوال پرسیده بودید "خوبید؟"

عرضم به حضورتون که: مگر بدی دیدید از ما؟ اصلاً مگر آقاگل بد هم می‌شود؟ هوم؟

خوبیم به دعای دوستان و خوبتر هم می‌شویم به واسطه همین دعا ان‌شالله. پس دعا فراموش تان نشود. همین. 


س.ن4:

اگر عمری باقی بود فردا میآیم و توضیح می‌دهم اوضاع از چه قرار است. و چرا از این پس بنده یک عدد آقاگل ساکن سمیرم نمی‌باشم! و چرا چند روز اول مانند یک لیوان ترک خوردم!



گفت حالا که داری میری چه حسی داری؟

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۶ تیر ۹۶
  • ۴۲ نظر
حس امام رو دارم که تو هواپیما خبرنگار ازش پرسید چه احساسی دارید از برگشت به ایران؟ 
گفت هیچی!


اعدام آری یا نه

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۲ تیر ۹۶
  • ۲۹ نظر

تا بحث بحث اعدام، و راه اندازی "کمپین نه به اعدام" و "کمپین نه به کمپین نه به اعدام" مطرح است! از همین تریبون استفاده کرده و این نکته را مطرح کنم که این بنده نگارنده نه تنها طرفدار اعدام هستم. بلکه معتقد به قانونی هستم به نام "قانون کلت!" که معرف اکثریت دوستان هم هست. خلاصه کلام (خیر الکلام ما قل دل) معتقدم وقتی انسانی خودش نمی‌خواهد انسان باشد باید با یک عدد تیر که در شقیقه‌اش زده می‌شود هم خودش و هم دیگر انسان‌ها را از وجود نامبارکش خلاص کرد و تمام! ولو وی معشوقه خودت باشد.