۴۷۹ مطلب با موضوع «خودنوشت‌ نگاری» ثبت شده است

قهرمانی در خاک آمریکا خوشمزه است

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۴ فروردين ۹۴
  • ۳ نظر

رفتیم فینال.
آفرین دلاور
خسته نباشی پهلوان

دل ملتو شاد کردی
فردا صبح انشا الله در خاک آمریکا پرچم ایرانو برافراشته می کنیم.

س.ن: در تکمیل خبر باید بگم کله سحر قهرمان شدیم و سرود ملی خوندیم تو خاک آمریکا.

ایشا الله سری بعد تو کاخ سفید نماز جماعت بخواندد بچه ها...


انبساط انسانی

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۲۳ فروردين ۹۴
  • ۲ نظر

در این چند وقت و بعد از کودتای 18 فروردین( کمتر از کودتای بیست و هشت مرداد نبود!) علیه خودمان و بعد از جمع بندی و محاکمه سران فتنه به نتایج قابل توجهی در رابطه با انبساط انسانی دست یافتم.!!!( چون خودم کشفش کردم پس اختیار اسمش هم با من بود مثلا حتی میتونم اسمش رو بزارم "تئوری سعید"!!!)

خلاصه تئوری بدین صورت هست که انسان ها از بدو تولد همانند یک کره اند که در ابتدا بسیار کوچک است. سال به سال که می گذرد (و بلکه هرچند سال یک بار) لایه ای جدید بر روی این کره شکل میگیرد و جلوه ای تازه تر می بخشد( این جلوه به نوعی همان افکار و انسانیت ماست.). و البته این پوست تازه کردن و به اصطلاح "انبساط انسانی" چندان هم راحت نیست و گاه آنقدر دردناک است که روزها آدم را از کار و زندگی می اندازد.

و این بود حاصل تفکرات پیچیده ما!!!

کودتا....

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۲۲ فروردين ۹۴
  • ۲ نظر

س.ن: نصف شبی نوشتنم نمیاد زوری که نیست!!!!

توضیح اینکه دوباره برگشتیم.

و توضیح اضافه اینکه بله رفته بودیم.

و توضیح اضافه تر اینکه چرا یهو اینجوری شد و چه رفتنی و چه برگشتنیش؟؟؟؟ به خودمون مربوطه.  

و توضیح اضافه ترتر اینکه دستی به سر روی آبدارخونه زنگار گرفتمون کشیدیم باشد که یادمان بیاید برای چی اصلا اومدیم؟

و توضیح اضافه ترترتر اینکه منتقدین ما خرند و لاغیر....

ایامکم سعیدا الطافکم مزیدا

Just for my mother

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۱۹ فروردين ۹۴
  • ۰ نظر

 و به راستی که بهشت فقط زیر پاهای توست و ای کاش مرا به زیر پاهایت راهی بود نه به خاطر بهشت که به خاطر وجود تو...

دوستت دارم مادر با همه روحم جسمم و قلبم.

دانلود فایل

Just for my mother

فقر فرهنگی....

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۱۱ فروردين ۹۴
  • ۰ نظر

امروز مجدد فرصتی دست داد که باز سری به سهراب سپهری عزیز بزنیم و با قدم هایی نرم و آهسته به ذیارت امام زاده احمدبن موسی و قبر این شاعر بزرگوار نائل شویم.

فضای خوبی بود و حالی خوش دست داد، اما حیف این خوشی دیربی نپایید، زمانی که بدیدم جماعتی نااهل را که سهراب را با خادم حرم اشتباه گرفته و چه بسا اگر نبود آن بنر سه متری! در جهل مرکب ابدالدهر می ماندند!!! و همین جماعت نابکار بودند که یک دست به دوربین های همراه و دستی به گردن سهراب عکس هایی به یادگار بگرفتند از جهت نرم افزارهای صهیونیستی!!! وایبریه و واتساپیه....

و وا اسفا از این مردم که شاعرشان را نمیشناسند و سرهایشان را چون کبک در دنیای مجازی فرو برده اند برای گرفتن اندک لایکی بیشتر!!! 

که چه شود به راستی؟  

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۲۶ اسفند ۹۳
  • ۰ نظر
س.ن: به یاد کسی که امسال در کنارم نیست....
نیستی و آغوشم تورا کم دارد که آغوش تمام خانواده تورا کم دارد.
امسال چگونه سال را بی تو نو کنم؟ که هنوز باورم نیست رفتنت را برای همیشه...
آه...
دلتنگم و نیستی و صدایت نیست که آوایت آرام کننده جانم بود و بهترین خاطراتم را با صدایتو بیاد می آورم.
قدم زدن های طولانی در کوچه و خیابان های شهر و حرف هایی که همیشه در خاطرم خواهد ماند.
شعر ها و جملاتی که تنها با صدای تو معنی داشت و حال دیگر برایم بی معنا شده...
کاش بودی....
"آقاگل" رفت و ما ماندیم و لغبی به یادگار...
خدایت بیامرزاد....


شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم
وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت

عیدی که از عصای گل آقاجان گرفتیم

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۵ اسفند ۹۳
  • ۱ نظر

"...انشا الله شما خوانندگان عزیز در شب عید آینده، سالم و برقرار و ایشان، وزیر و بر مصدر کار باشید و باشند...ما، نبودیم هم نباشیم.

بالاخره در هر زمانی یک گل آقایی هست. ولو اسمش یک چیز دیگری باشد"

(گل آقا-ماهنامه گل آقا)

پ.ن: مسلما منظور ایشان جواد جان ظریف نبوده است!

 التفات نمودید؟

خود گل آقا جان عزیز ما نیز این بنده نگارنده را تایید می نمایند!!

به گفته ایشان "در هر زمانی یک گل آقایی هست، ولو اسمش چیز دیگری باشد"

و هم ایشان بود که در شبی مرا به منصب گل آقایی منصوب کردی و عصای گل آقاییش را بر شانه راست این بنده نگارنده فرود آورده و مرا لقب آقاگل ملت بخشیدی، و در این ورطه هولناک بیانداخت!


عید آمد و عید آمد....

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۱۹ اسفند ۹۳
  • ۰ نظر


س.ن: باز عید جدیدی در راهه و من عاجز از اینکه عید رو جور دیگه ای به دوستان تبریک بگم!!!

فردا فضای سایبری رو به سمت شهرستان( سمیرم) ترک میکنم! و قصد دارم این یک ماه رو در آغوش گرم خانواده باشم تا آغوش گرم سایبری!!!

به همین دلیل پیشاپیش این عید "سعید" رو به همه دوستان خوبم تبریک می گم. و امیدوارم سال خوبی برای خودتون و خانواده باشه و در کنار خانواده شاد و خوشحال و سرحال باشید. یک دسته گل "داودی" تقدیم به همه دوستان دوست داشتنی.

ایامکم سعیدا

الطافکم مزیدا

"آقاگل"

21-12-93