۴۷۹ مطلب با موضوع «خودنوشت‌ نگاری» ثبت شده است

جوانا سر متاب از پند پیران!

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۴ فروردين ۹۶
  • ۲۰ نظر

"برادرم، خواهرم، ایمان داشته باش که ندانستن هیچگاه گناه کبیره نیست. باور کنید اگر گاهی اوقات صادقانه بگویید فلان مطلب را نمی‌دانم یا فلان آدرس را بلد نیستم به هیچ جای این کائنات بر نمی‌خورد."


شما بروید سر یک خیابان و با حالتی سرگردان بایستید و بعد از 10نفر بپرسید: "ببخشید آقا - خانم، خیابان "آقاگل نژاد" کجاست؟" با اینکه مطمئنم در هیچ شهری خیابانی با این اسم نیست می‌توانم ادعا کنم در 90 درصد موارد(یعنی 9 نفر از آن ده نفر) آدرسی به شما خواهند داد که از فلان خیابان برو و مستقیم بپیچ به سمت چپ. بعد خطر اول نه خطر دوم نه خطر سوم را بپیچ به سمت راست، دو دور دور خودت بگرد و انگشت اشاره‌ات را روبروی دماغت نگه دار و از همان مسیر مستقیم که آمدی به سمت شمال شرقی برو و بعد کودکی می‌بینی رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه‌ی نور، و از او بپرس خیابان "آقاگل نژاد" کجاست! 


امضاء: یک درد کشیده!


جوانا سر متاب از پند پیران

که رأی پیر از بخت جوان به...

"حافظ جان"


مردم آزاری مرام ساعت دیواری است...

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۲۳ فروردين ۹۶
  • ۲۷ نظر
می‌ترسم، می‌ترسم از اینکه یک ماه بگذرد و بگویید یک سال از عمرت گذشت. سه سال بگذرد و بگویید سی سال دیگر هم به فنا رفت. مطمئنم که دروغ می‌گویید. مطمئنم که یک نفر دارد زمان را می‌دزدد. 
این را همین امروز صبح فهمیدم. وقتی که بعد از اذان صبح متوجه شدم پدر بیدار شده و دارد نمازش را می‌خواند. و بعد فقط پانزده دقیقه دیگر خوابیدم. و زمانی که با وِزوِز های اولین پشه بهاری از خواب بیدار شدم متوجه شدم ساعت نه(9) صبح است و همه رفته‌اند. و فقط من بودم و پشه‌ای که خونش روی دیوار پخش شده بود. 


+عنوان از جواد منفرد (وقت شادی تند و در غم کند حرکت می کند/ مردم آزاری مرام ساعت دیواری است.)

باز روز پدر شد و هیشکی بهمون نگفت پدربزرگ

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۱ فروردين ۹۶
  • ۳۳ نظر
روایت معتبر از غیر معصوم داریم که می‌فرماید: هرکس مرا ( +آقاگل فقیر الحقیر را، پیرمرد بلاگستان را ​) در این شب فرخنده بیشتر یاد کند و روز پدر را به ما تبریک گفته و با دعایی نیکو و بیتی شعر موجب خشنودی دلمان شود خدا او را بیشتر دوست دارد و بهشت بر او واجب گردد! 

من از این تکه آهن‌های آدمخوار می‌ترسم...

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۱۷ فروردين ۹۶
  • ۱۹ نظر
از جنگ متنفرم.
از جنگ متنفرم.
از جنگ متنفرم.
از جنگ متنفرم.
از جنگ متنفرم.
از جنگ متنفرم.

سندروم فیفا

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۱۵ فروردين ۹۶
  • ۲۱ نظر

بعد از گذر کردن از تعطیلات نوروزی و این سفر سه چهار روزه، دچار رکود شدم، کلمات توی ذهنم بازیشون گرفته و کنار هم قرار نمی‌گیرن. از صبح نه تونستم یک خبر بنویسم برای رادیو نه یک پست که لااقل کمی ذهنم رو آروم کنه.

ظاهراً دچار سندروم فیفا* شدم!

بیت:

تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی

حرف ناگفته زیاد است ولی (بقیه شعر یادم نیست)


در یکی مونده به آخرین باری که با بچه‌ها رفتیم سالن و فوتبالی به رگ زدیم برف می‌اومد و هوا هم به شدت سرد بود. نتیجه اینکه در پنجمین روز از بهار سرما خوردیم. نتیجه پریم - اینکه پس از گذشت هشت روز با همه دوا و درمون‌های گیاهی و شیمیایی موجود هنوز شب‌ها سرفه رهام نمی‌کنه. و در این مدت هشت روزه و در طول مسافرت شب‌ها از ترس اینکه در خواب زیاد سرفه کنم و بقیه رو بیدار کنم نخوابیدم. و دلم برای خوابیدن شبانه تنگ شده! 

در طول روز هم که دوستان و آشنایان اغلب اجازه خواب نمی‌دادند. نتیجه زگوند - اینکه آخرین باری که خواب دیدم رو یادم نمیاد.

نتیجه سه پریم - اینقدر سرفه کردم که دیگه خودم از دست خودم خسته شدم. وای به حال دیگران.


*سندروم فیفا یا ویروس فیفا، در زمان‌هایی که اصطلاحاً fifa day نامیده می‌شود. بازیکنان تیم‌های باشگاهی باید در اختیار تیم‌های ملی‌شان باشند. در این ایام ممکن است بازیکنی مصدوم شود. یا از شرایط آرمانیش دور شود. به همین خاطر گفته می‌شود بازیکن یا تیم باشگاهی دچار سندروم یا ویروس فیفا شده است. نمونه اش همین باخت پرسپولیس یا باخت چلسی در هفته گذشته.


**پریم-زگوند-سه پریم از نمادهایی هستند که در ریاضیات و علوم محاسباتی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

نجات جون یک انسان گاهی وقتا خیلی ساده است!

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۷ فروردين ۹۶
  • ۲۱ نظر
- استادمون می‌گفت: برای آزمایشگاه محلول اسید سولفوریک سفارش داده بودم. یکی از دانشجوها توی یک بشر برام آورده بود و گذاشته بود روی میز دفترم. همون روز هم پدرم اومد دانشگاه و تنها گذاشتمش توی اتاق تا برم و براش غذا بگیرم. می‌گفت: وقتی برگشتم دیدم پدرم افتاده کف زمین و بشری که داخلش اسید بود روی زمین افتاده بود. 

- امروز هم یک دوستی تماس گرفته بود و می‌گفت بچه یکی از بستگانشون که دو سالشه، یک لحظه ازش غافل شدن و کمی محلول لوله بازکن خورده. با اینکه خیلی سریع برده بودنش بیمارستان ولی نگران بود و حق هم داشت. می‌خواست بدونه چه موادی داخل این محلول‌ها هست.(برای سلامتی اون کوچولو سه تا "امن یجیب..." بخونید.)

‼️ این حوادث ممکنه برای هر کسی پیش بیاد. بزرگ و کوچک نداره، هیچ کدوم مون در برابر این موارد واکسینه نیستیم!
پس برای هرکسی لازمه که مقداری اطلاعات در این موارد داشته باشه و بدونه که اگر در چنین موقعیتی گیر کرد باید چکار کنه.  

✅ مهمترین نکته اینه که همیشه پیشگیری بهتر از درمانه پس:

1- این گونه محلول‌هارو همیشه دور از دسترس اطفال قرار بدید، مهم نیست خودتون توی منزل بچه دارید یا نه! حادثه هیچوقت از قبل خبر نمیده!

2- متأسفانه ظروفی که حاوی مواد شوینده هستند اغلب زرق و برق‌های زیادی دارند. و همین نظر بچه‌های کوچک رو خیلی سریع به سمت خودش جلب می‌کنه. پیشنهاد می‌کنم به محض خرید، ورچسب‌های بسته بندی ظروف رو بکنید و بعد خودتون یک برچسب ساده روی در ظرف بزنید و روی اون اطلاعات مهم رو بنویسید مثلا: "جوهرنمک پاکناز؛تاریخ تولید 7-1-96 ؛ تاریخ انقضا 7-7-96" 

3- زمان‌هایی که قصد استفاده از مواد شوینده مثل جوهرنمک یا وایتکس رو دارید دقت کنید که اولاً در فضاهای خیلی بسته این کار رو انجام ندید. و ثانیاً کودک یا افرادی که مبتلا به بیماری‌های تنفسی هستند اطرافتون نباشند. 

4- هیچوقت تأکید می‌کنم هیچوقت این مواد رو همراه هم مصرف نکنید! چون در صورت ترکیب شدن وارد یک سری واکنش‌های شیمیایی شده و ترکیبات سمی تولید می‌کنند.(اغلب به شکل گاز و بدون بو) مثلاً ترکیب شدن وایتکس یا جوهرنمک گاز کلر تولید می‌کند که به شدت مسموم کننده است. و ممکنه موجب مرگ بشه.

!؟! خب اگر کار از کار گذشت و خدای ناکرده طفلی یا آدم بزرگی(یا حتی خودمون) دچار چنین مسمومیتی شد چه کار کنیم؟

1- اگر خودتان در منزل(یا هر جای دیگری) تنها هستید و احساس می‌کنید که موقع مصرف ماده شوینده‌ای دچار سوزش چشم یا سنگینی سر شدید سریعاً خودتون رو به هوای آزاد برسونید و به یکی از نزدیکان‌تون اطلاع بدید.
 
2- اگر مشاهده کردید فردی هنگام استفاده از مواد شوینده نفسش سنگین شده یا خس و خس می‌کنه سریعا از او بخواهید با شما به هوای آزاد بیاد. یا خودتون اون رو به هوای آزاد برسونید. و در صورت لزوم به اورژانس زنگ بزنید.

 ✅ تمام موارد بالا برای وقتی بود که فردی (یا خودتان) دچار مسمویت تنفسی شدید. ولی اگر کودکی یا فرد بزرگ سالی سهواً یا عمداً محلول شوینده‌ای را خورده! باید چکار کنیم؟
  
1- نکته اول و مهم ترین نکته، ابداً فرد رو وادار به استفراغ نکنید! مواد شوینده اغلب حاوی محلول‌های اسیدی هستند، در صورت استفراغ ممکنه مقداری از مواد بازگشتی وارد ریه فرد بشه. که بسیار خطرناکه. همچنین موجب سوختگی اعضای داخلی بدن می‌شه.  پس ابداً وی را وادار به استفراغ نکنید!⛔️

2- خونسرد باشید، سریعاً به اورژانس اطلاع بدید و وضعیت رو براشون توضیح بدید.. میزان مصرف، نوع ماده مصرف شده، سن فرد، و مواردی از این دست برای ادامه روند درمان خیلی مهمه.

3- اگر شیر در منزل دارید مقداری شیر رو همراه با آب به وی بنوشانید. این کار باعث رقیق شدن محلول فوق می‌شود. البته میزان مصرف نباید بیش از حد باشه. زیرا ممکنه موجب استفراغ کردن فرد بشه.
 
4- اگر شیر در منزل ندارید مقداری آب به وی بنوشانید. ولی باز حواستان باشد که فرد دچار حالت استفراغ نشود. از سفیده تخم مرغ هم می‌تونید استفاده کنید. سفیده تخم مرغ رو در آب یا شیر بریزید و به فرد مسموم بنوشانید.
 
5- اگر فرد دچار تشنج یا حالت خلسه شده دهنش و مجاری تنفسیش رو در هر صورت باز نگه دارید. و مدام راه‌های تنفسیش رو کنترل کنید. 
 
6-اگر فرد مسموم دچار حالت استفراغ شده اون رو به پهلو بخوابونید، تا حتی المکان مواد وارد ریه و مجراهای تنفسیش نشه.

7- تا اومدن اورژانس شکیبا باشید و دست به کارهای خودجوش نزنید.⚠️ 
مسمومیت با محلول‌های اسیدی و قلیایی شوخی بردار نیست. 

enlightenedامیدوارم هرگز چنین اتفاقی برای خودتون یا نزدیکانتون رخ نده، ولی یادتون باشه ما در برابر حوادث واکسینه نیستیم!blush

این موارد رو به دوستان و آشنایان تون هم آموزش بدید. نجات جون یک انسان گاهی وقتا خیلی ساده است. 

چرا جدیداً چیزی به ذهنم نمی‌رسه برای عنوان؟

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۵ فروردين ۹۶
  • ۱۹ نظر

معتقدم اگر فقط یک دهم بودجه‌ای که سالیانه صرف فرهنگ سازی مردم میشه تا زباله‌های خودشون رو در محیط زیست رها نکنند رو صرف فرهنگ سازی حیوانات می‌کردند و بهشون آموزش می‌دادند که لب به زباله‌ها و پلاستیکی‌جات نزنند قطعاً به نتیجه بهتری رسیده بودیم! چه‌ بسا تا به حال حیوانات به راه حلی برای تجزیه زباله‌ها نیز دست پیدا می‌کردند.



با اینکه در پنجمین روز از بهار به سر می‌بریم اینجا دیشب تا خود صبح برف می‌بارید و سر صبح آفتوی جِنگ تابستونی رو(به قول شیرازی‌ها) شاهد بودیم و در حال حاضر دوباره پاییزه، پیش بینی می‌شه تا شب مجدد به فصل سرد زمستون شیفت بدیم.

اطلاعات وارد شده صحیح نیست! این فیلد نمیتواند خالی باشد.

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۳ فروردين ۹۶
  • ۲۰ نظر

راستش اگر به قول قدیمی ها سالی که نکوست از بهارش پیدا باشد با این حساب باید خودم را برای سالی سخت محیا کنم! 

امضا: آقاگلی که در اولین روزِ فوتبالیِ اولین روزِ بهار، انگشتِ انگشتریِ دستِ چپش دچار در رفتگی شد.



+زیرموضوع خزعبلات دانشجویی را از این جهت که دیگر اسم دانشجو را یدک نمی‌کشم به "خودنوشت نگاری" تغییر دادم! ان شالله که هم خدا راضی باشد هم بنده‌ی خدا!


++آخه بیان جان، انصافاً از آدمی که انگشت انگشتری دست چپش در اولین روز فوتبالی اولین روز بهار دچار در رفتگی شده عنوان می‌خواهی که چه؟