۲۳۷ مطلب با موضوع «شعر نگاری» ثبت شده است

پست هایی که ثابت می مانند

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۲۱ خرداد ۹۵
  • ۶ نظر

خدا به حق دل عاشقان سرگردان     

مرا به آنچه که بودم دوباره برگردان


به کد خدایی آبادی به دور از عشق! 

نه این رعیّت خانه خراب و سرگردان...


یقین که عشق و غمش حکم نان انسان است 

ولی امان که اگر در گلو بماند نان


جناب عشق عجب باغبان بی رحمی است 

دو لاله چیدن از آن باغ و این همه تاوان!


به قدر قدرت هر کس ستم سزاوار است  

مگر که بید چه دارد برابر طوفان


خدا بریده ام از عشق و زندگی دیگر  

به آیه آیه توبه به جان الرحمن



لینک دانلود فایل صوتی( یک و نیم مگابایت)

لینک دانلود فایل تصویری (ده مگابایت)

بداهه گویی های شعرا

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۱۵ خرداد ۹۵
  • ۹ نظر

و آورده اند که عبد الرحمان جامی(خدایش رحمت کناد) در مجلسی شعر همی خواند و فلبداهه غزل زیر سرود:


بس که در جان نزار و چشم بیدارم تویی 
هر که پیدا می‌شود از دور، پندارم تویی!

آن‌که جان می‌بازد و سر در نمی‌آری، منم
وان‌که خون می‌ریزد و سر بر نمی‌آرم، تویی

 بر نمی‌داری به هیچم بر سر بازار وصل 
خود فروشی بین که می‌گویم خریدارم تویی

گر تلف شد جان چه باک، این بس که جانانِ منی
ور زکف شد دل، چه غم، این بس که دلدارم تویی...

از قضا یکی از سفلگان آن زمان که میانه خوبی با عبدالرحمان نداشت روی به شیخ کرد و گفت "یا شیخ! حال آمدیم و استری از آنجا بگذشت!"
شیخ به یک اشاره دهانش بدوخت و در پاسخ مردک گزافه گوی گفت:

"باز پندارم تویی!"


خوردیم چو گنجشک به دیوار بلورین...

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۱۱ خرداد ۹۵
  • ۱۹ نظر


خوردیم چو گنجشک به دیوار بلورین!

پنداشته بودیم که این پنجره باز است...

نیم پست هایی که ثابت می مانند.

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۸ خرداد ۹۵

 گفت:

  - توی ذوقش نزنید!

 گفتمش:

  - ذوق اگر داشته باشد! باشد.



س.ن: دور و برمان پر شده بود از جنبش‌ها و چالش‌ها و حرکت‌های اینچنین! تا جایی که نفس‌مان تنگ آمده و خلقیاتمان بسی تلخ گشته بود.

باری، در این بین باید بگویم این جنبش در مسیر بخوانیم و کتاب خوان‌های متحرک الحق یک هوای تازه بود در این فضای گرفته و تیره رنگ!

اگر دوست داشتید بپیوندید.

 

زخمی کینه‌ی من این تو و این سینه‌ی من!

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۵ خرداد ۹۵
  • ۱۰ نظر

موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد

رود را از جگر کوه به دریا بکشد


گیسوان تو شبیه ‌است به شب اما نه

شب که اینقدر نباید به درازا بکشد

 

خودشناسی قدم اول عاشق شدن است

وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد


عقل یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم

هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد

 

زخمی کینه‌ی من این تو و این سینه‌ی من

من خودم خواسته‌ام کار به اینجا بکشد!


یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری‌است

وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد



+بشنوید با صدای احسان نظری

++تصویر از فوتوشاپ کاران گرامی در گروه مشاعره موضوعی :)


شوخی با دم شیر شعرا

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵
  • ۱۹ نظر

مریدی از جمع مریدان چون شیخنا را بدید که از درد پا خواب نداشت برخاست و گفت: "یا شیخ، بخند تا خوب گردی! زیرا که شاعر گفته است خنده بر هر درد بی درمان دواست! خنده آغاز خوش هر ماجراست"

شیخنا الیه رحمه درپی این سخن چندین و چند بار عصایش را بر سر مرید بخت برگشته فرود همی آورد تا قوانین نیوتن را مطالعه نماید!( بر طبق قوانین نیوتن هر عملی را عکس العملی است!-توضیح از بنده نگارنده).

و سپس با آه و ناله ای فراوان چنین پاسخ بداد:

"که ای مریدان! بدانید که خنده بر هر درد بی درمان دواست، پس می توان نتیجه گرفت هر آنکه می خندد درد بی درمان دارد!"


اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب!+ الحاقیه

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۹۵

شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست!

که آنچه در سر من نیست، ترس رسوایی ست!


چه غم که خلق به حُسن تو عیب میگیرند؟

همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست!


اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب!

که آبشارم و افتادنم تماشایی ست...!!


شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد

که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست!


کنون اگرچه کویرم هنوز در سر من

صدای پر زدن مرغ های دریایی ست....


"فاضل نظری"

"کتاب"



شعر خوانی فاضل نظری عزیز در برنامه خندوانه بیست و دوم اردیبهشت :

کانال شعر فاضل نظری جان




به یاد خالق ترانه گنجشکک اشی مشی...

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۹۵
  • ۱۹ نظر

"حسن حاتمی خالق ترانه گنجشکک اشی مشی صبح روز دو شنبه در بیمارستانی در زادگاهش کازرون در گذشت."

"خبرگزاری ایسنا"

 

روحش شاد و یاد و خاطرش گرامی باد...

 

 


 

 

ترانه گنجشکک اشک مشی با صدای زنده یاد فرهاد مهراد.