- آقاگل
- چهارشنبه ۶ مرداد ۹۵
- ۱۹ نظر
رفتیم که سر به باغ و دشتی بزنیم
یک جوجه کباب دبش و مشتی بزنیم!
تا قیمت بال مرغ را پرسیدیم!
گفتیم فقط بریم گشتی بزنیم...
"مصطفی مشایخی"
رفتیم که سر به باغ و دشتی بزنیم
یک جوجه کباب دبش و مشتی بزنیم!
تا قیمت بال مرغ را پرسیدیم!
گفتیم فقط بریم گشتی بزنیم...
"مصطفی مشایخی"
پیری آنٖ نیست که از سـر بزند مـوی سپید
هر جوانی که به سر عشق ندارد پیر است
بدبخت من... فلک زده من... بد بیار من!
امروز عصر چای ندارم ... تو مانده ای!
"حامد عسگری"
دستانم بوی گل می داد،
به جرم چیدن گل،
به کویرم تبعیدم کردند
و
یک نفر نگفت:
شاید گلی کاشته باشد!
"سینا بهمنش"
وای از این عمر که با می گذرد می گذرد...
یا به عبارتی به قول حافظ:
حیف اوقات که یک سر به بطالت برود! (حتی اگر اوقات فراغت باشد!)
بحث ساعت و ساعت دیواری شد یاد این بیت از جناب جواد منفرد هم افتادم:
وقت شادی تند و در غم کند حرکت می کند
مردم آزاری مرام ساعت دیواری است!!
س.ن: جدیدن اینجا یک صفحه مستقل اضافه کردم، که بصورت هفتگی به روز خواهد شد و شامل تک بیت ها و اشعاری است که به دل این بنده نگارنده می نشینه.
هر زمان که دوست داشتید می توانید بیایید بیت یا ابیاتی به این صفحه بیافزایید. قدمتان هم روی چشم.
+ پیشنهاد ویژه ویژه، این وبلاگ رو ببینید و دنبال کنید. خیلی خوب بود.
رفتیم پای چاه، «عزیز» کسی شویم
نوبت به ما رسید، برادر تمام شد...!