۲۰ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

به یاد یک عدد مترسک مهربان :)

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۳۰ آذر ۹۵
  • ۳۰ نظر

بذارید از اینجا شروع کنم، از این پست. ماجرای ما تقریبا از این پست شروع شد. و از این پست شد که "من او" شدیم رفیق و بعدها شدیم دادای هم :)

اگه تا الآن حدس نزدیک در مورد کی دارم صحبت می‌کنم، خب باید اضافه کنم که دادای من در این دنیای مجازی کسی نیست جز مترسک جان خودمون. که احتمالا خبر دارید که چند وقتی هست که نیست. و احتمالا دل شما هم مثل من برای اون مزرعه و هدر سبز رنگش تنگ شده.

 


بعدها هر روزی که گذشت مهر و محبت این خوش اخلاق بلاگستان نسبت به من بیشتر و بیشتر شد و هر روز توی دلم جای بیشتری رو به خودش اختصاص داد. همه‌تون می‌دونید که این‌ها تعارف نیست. همه‌تون مترسک جانمون رو می‌شناسید. یک جوان خوش‌اخلاق، خوش‌ برخورد و پرمهر و محبت. و البته عاشق کلاغ‌ها! :) 

خب بگذریم. هدف از این پست این بود که یک خبر مهم بهتون بدم. و دست آخر هم از طرف مترسک جان "بهتون سلام برسونم. و اعلام کنم که دارم میرم سربازی ^_^ "(من نه! مترسک قراره بره سربازی!-توضیح از بنده نگارنده هنوز سرباز نشده‌یِ دانشجو نشان!.) خب مثل اینکه اشاره می‌کنن حواست نبود و خبر رو گفتی رفت! (می‌خواستم یک کم اذیتتون کنما! چه می‌کنه این پیری با آدم.) 

از قضا شتر سربازی اینبار روبروی مزرعه مترسک اینا پارک کرده و مترسک جان قراره به مدت 2ماه سرباز باشند.(2ماه آموزشی منظورم هست طبیعتا!) براش دعا کنیم. دعا کنیم سالم بره و سالم برگرده. و حتی یک پوشال هم از سرش کم نشه:دی دلمون برات تنگ می شه دادا، زود برگرد و تا سال جدید نرسیده به اون مزرعه هم سر و سامون بده. :)


2-  

خب امشب شب یلدا بود! شب یلدا رو به همه دوستان-آشنایان-ناآشنایان-خاموشان-آن هایی که می‌خوانید و کامنت می دهید-آن‌هایی که می‌خوانید و کامنت نمی‌دهید. آن‌هایی که فقط لایک می‌کوبند- آن‌هایی که دیسلایک می‌کوبید و مهم‌تر از همه بخصوص به دانشجویان و سربازان( و ما ادراک شب یلدا فی خوابگاه؟-توضیح از بنده نگارنده شش سال و اندی شب یلدا ندیده.) تبریک می‌گم! ان شالله شب خوبی رو سپری کرده باشید.



کاش فال حافظ این شب یلدا بشود:


یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور 

کلبه‌ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

"کانال حرم امام رضا(ع)"


+جهت ریا؛ عکس از بنده نگارنده.

خانه ام ابری است...

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۹ آذر ۹۵

ناودان‌ها شر شر باران بی‌صبری است 

آسمان بی‌حوصله ، حجم هوا ابری است 

کفش‌هایی منتظر در چارچوب در 

کوله باری مختصر لبریز بی صبری است

پشت شیشه می‌تپد پیشانی یک مرد

در تب دردی که مثل زندگی جبری است 

و سرانگشتی به روی شیشه‌های مات 

بار دیگر می‌نویسد : " خانه‌ام ابری است "

"قیصر"




به رسم صبر ، باید مَرد آهش را نگه دارد

اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد...

سجاد سامانی

کامیکازه

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۲۸ آذر ۹۵
  • ۲۰ نظر

در آیین باستانی ژاپن(شینتو) لغتی‌ست به نام "کامیکازه" که در لغت به معنای "باد الهی" است. در جنگ جهانی دوم زمانی که خلبانان نیروی هوایی ارتش می‌دیدند که چیزی جز مرگ در انتظارشان نیست. با انجام حملات انتحاری، خود را به ناوهای دریایی متفقین می‌کوبیدند تا به شکلی افتخارآمیز و در راه وطن جانشان را هدیه کنند. بعدها این جانفشانی‌ها در فرهنگ ژاپن به "عملیات کامیکازه" معروف شد. 

خب راستش نه من کارشناس جنگ جهانی دوم هستم! و نه رویکرد این وبلاگ بررسی مباحث تاریخی قرن بیستم است. ولیکن امشب که فینال جام باشگاه‌های جهان بود و تیمی از ژاپن رودرروی تیم افسانه‌ای رئال‌مادرید قرار گرفته بود. یاد این داستان افتادم. قبل از آغاز بازی اگر همه مفسران ورزشی را جمع می‌کردید و نظرشان را می‌پرسیدید. هیچ یک شانسی برای تیم ژاپنی قائل نبود و کاشیما یک تیم از پیش بازنده بود. اما، خود را نباخت! ژاپنی‌ها هرچه در توان داشتند گذاشتند و با اینکه در نهایت در وقت‌های اضافه برابر اسپانیایی‌ها تسلیم شدند با این حال مطمئنن در تاریخ ژاپن جاودانه ماندند. حالا 18دسامبر 2016، همانند می 1943 برای همیشه در ذهن مردم ژاپن خواهد ماند.


کریستیانو رونالدو



شکست، زمانی که تمام توانتان را به کار بگیرید؛ زمانی که در عین شایستگی و احترام اتفاق بیافتد؛ همان مقدمه پیروزی است!

 

به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی...

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۲۶ آذر ۹۵



ای آفتاب روشن و ای سایه‌ی همای

ما را نگاهی از تو تمناست گر کنی...


💐میلاد پیامبر رحمت و مهربانی محمد مصطفی(ص)،

 و میلاد امام صادق(ع) بر همه عاشقان مبارک باد.💐


به این میگن زیر خاکی! ببینین چی پیدا کردم!

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۲۶ آذر ۹۵
  • ۲۷ نظر

 

 


دریافت

 

اسفند دونه دونه، 

جمعه عروس کشونه،

جمعه عروس کشونه،

عروس میاد به خوونه،

روی سرش میریزن، 

نقلای دونه دونه...

 

+به قول یکی از دوستان کودک درون خیلی فعالی داریم! :)

به قول صائب جان تبریزی مون:

 

 

پیری و طفل مزاجی بهم آمیخته‌ایم
تا شب مرگ به آخر نرسد بازی ما!

 

 

ای جان عاشقان که منم از عاشقان برف...

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
  • ۱۷ نظر



 کفن برف کجا؟ پیرهن برگ کجا؟

خسته‌ام مثل درختی که از آذر ماهش...

"فاضل نظری"

943

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
  • ۲۲ نظر


از خواب چو برخیزم...

              اول تو به یاد آیی!

تذکرة الأولیاء-سه

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
  • ۱۳ نظر

گفت: "بر شما باد که از دنیا احتراز کنید. که به من چنین رسیده است که: روز قیامت، بنده‌ای را که دنیا دوست داشته بود و جمله طاعات به کلی به جای آورده بود، بر سر جمع بر پای کنند و منادی کنند که بنگرید که این بنده‌ای است که آنچه خدای -تعالی - آن را حقیر داشته است و بینداخته، او برگرفته است و عزیز داشته."

گفت: "در دنیا هیچ چیز نیست که بدان شاد شوی که در زیر آن نه چیزی است که غمگین شوی. شادی صافی در دنیا نیافریده اند..."

گفت: "همه چیز در دو چیز یافتم: یکی مراست، دوم دیگری را. آن که مراست، اگر من از آن بگریزم، او به سر من آید. و آن که دیگری راست، به جهد بسیار به من نیاید.»


تذکره‌الاولیاء

ذکر ابوحازم مکی