- آقاگل
- جمعه ۱۹ آذر ۹۵
- ۱۷ نظر
اندر بیانات مالکیت معنوی بیان، تا به امروز فکر میکردم که کاربرد خاصی نداشته و تنها استفاده مفیدش این هست که شما را مطلع میکند که شخصی(که مشخص هم نیست چه شخصی!) در فلان ساعت آمده و فلان مطلب شما را کپی نموده! و بعد هم رفته است. باری، همین عصر امشب بود که دست بر قضا هوس کردم سری به این قسمت بزنم.
اولین مورد شعری بود از یک پست قدیمی. از زمانهایی که اینجا پرنده هم پر نمیزد! شعری که از هلالی جغتایی بوده. و اول بار فکر میکنم در کتاب از صبا تا نیما دیده باشمش. قضیه از این قرار است که جناب هلالی ظاهرا با شخصی کل میندازد که شعری بگوید و در همه مصرعات آن کلمات "شتر" و "حجره" را به کار ببرد. این شعر نتیجه تلاش هلالی است. و عجیبتر اینکه هیچ یک از ابیات این شعر مشابه یکدیگر نیست.
شتر کشیدی اگر بار دل ز حجره تن
شدی نزار شتر زیر بار حجره من
شتر بباد رود، حجره نیز خاک شود
گرت شتر بود از سنگ و حجره از آهن
اجل بحجره گیتی عجب شتر جا نیست!
که محمل شتر اوست حجره های بدن
بحجره و شتر ارکان دین چو قایم نیست
قوائم شتر و رخت حجره را بشکن
شتر بحجره بران تا در مدینه، که هست
در آن زمین شتر و حجره رسول زمن
ز حجره و شتر آن جناب منفلعست
کلیم با شتر طور و حجره ایمن
ز دیده زد شتر تو قدم بحجره دل
کزان لبان شتر حجره مراست لبن
سرشک لعل که زد اشترت بحجره چشم
ز حجره داد بمن صد شتر عقیق یمن
بحجره بس که دلم بر شتر زند آتش
شتر بحجره نماید، چو شعله در گلخن
بحجره هیمه ندارم جز استخوان شتر
شتر بحجره جان آورم، دهم روغن
شتر دلم من اگر نه مراست حجره طبل
ز حجره ام شتران بار برده از همه فن
چه معدنست شتر حجره ام؟ که از نظمش
بحجره ها شتران میبرند در عدن
شتر نه هم ملخست و نه حجره خانه مور
شتر چو قصر بهشتست و حجره چون گلشن
خوش آنکه در طلب حجره و شتربانش
روان شود شتر روح ما ز حجره تن
شکاف حجره من چیست؟ چون دهان شتر
بقصد من چو شتر حجره باز کرده دهن
اگر نهد شترش رو بحجرهام شب تار
شود چو چشم شتر حجره دلم روشن
ز حجره ام شترش چون بخار قانع شد
بحجره خار شتر خوشتر آید از گلخن
بیمن احمد و اوصاف حجره و شترش
هزار بار شتر حجره میتوان گفتن
بیاد حجره او بار بر شتر بندم
شتر کنیم ز تابوت و حجره از مدفن
هلالی، از شتر و حجره اش سخن تا کی؟
شتر بحجره مقصود کی رسد بسخن؟
همیشه تا شتر ابر گرد حجره گل
بحجرههای افق چون شتر کند مسکن
فلک پی شتر و حجره باد از سر مهر
بحجره شتر از رشتههای مهر رسن
"هلالی جغتایی"
+ کف جفت پا را چسبانیدهام به بخاری و فکر می کنم سپاس خدای را عز وجل که پست قبل مشاعره بود و لازم نیست کامنتها را جواب دهم! صد و اندی کامنت ثبت شد. مشاعره خیلی خیلی خوب و دلچسبی بود. تشکر از همه دوستانی که همراهی کردید. :)
+ پنت هاوس جان کاهگلی که دعوتمان کرد به صندلی داغ، یکی از سوالها این بود "آهنگ مورد علاقه؟" جوابمان تصنیف طفیل عشق بود. که غزلی است از حافظ، و توسط بچه های دانشگاه کاشان تنظیم و اجرا شده بود. خانم زیزیگولو فرمودند که به اشتراک بگذارید تا ما نیز بشنویم:
تصنیف طفیل عشق از دوستان اهل هنر دانشگاه کاشان در دستگاه ماهور،بشنوید
(خدا رحمت کند استاد محمدرضا لطفی عزیز را، کنسرت بچهها همزمان شد با فوت استاد. یادش گرامی.)